زن امروزی مردی بدلی است؛ با مردان حقیقی در جنگ است و به همین علت آشفته و ناآرام است. زن معاصر امریکایی، زن ستیزه‌جو و محصول زمانه خویش است. قدرت و ضعف‌هایش، آنچه به دست آورده و آنچه را که از دست داده است، قسمت اعظم موضوع این کتاب است.

جنبش فمینیستی که با انقلاب جنسی همراه بود در آغاز به زنان وعده‌های هیجان‌انگیز و اغواکننده‌ای را بشارت داد. این وعده‌ها آنقدر خوب به نظر می‌رسیدند که بسیاری از زنان، شوهران و فرزندانشان را ترک کردند و یا در پی دستیابی حرفه یا علایق شخصی «متعلق به خود» فکر ازدواج و تشکیل خانواده را کلا از سر به در کردند. این پیشنه‌ها و اشتغالات ذوقی که بر خودکفایی و فردگرایی تاکید می‌کرد می‌بایست کیفیت زندگی زن را ارتقاء دهد و حق انتخاب‌ها و همچنین روابطش با مردان را بهبود بخشد. اکنون با گذشت یک دهه یا بیشتر، زنان به روش‌های گوناگون ناگزیر از رویارویی با این حقیقت شده‌اند که نمی‌توان به آن وعده‌هایی که فمینیسم و آزادی نوید داده است جامه عمل پوشاند.