کتاب زندگی واسیلی
کتاب زندگی واسیلی
1 عدد
بر سرتاسر زندگی واسیلی فیویسکی تقدیر سخت و مرموزی سایه انداخته بود. عیناً نفرین شده عداوتی پنهان بود که از جوانی یکسره بار سنگین غم و بیماری و مصیبت را بر گرده می کشید و زخم های مهلک قلبش هرگز تسلا نمییافت. در میان مردم همیشه تنها بود مثل سیاره ای میان سیارات به نظر میرسید که همواره هاله ای عجیب و خطیر و ویرانگر او را چون ابری شفاف و ناپیدا احاطه کرده است. به عنوان فرزند کشیشی صبور و وظیفه شناس خود نیز صبور و وظیفه شناس بود و مدتها آن مشیت شوم و اسرار آمیزی را که بر سر بد منظر و آشفته اش مصیبت میریخت، در نمی یافت. بی درنگ زمین می خورد و به آرامی کمر راست میکرد، باز می افتاد و بازهم آهسته بر می خاست و به جان کندنی دانه دانه و ذره ذره لانه مور بی دوام خود را کنار جادۀ بزرگ زندگی از نو می ساخت و می ساخت.