کتاب زندگی عزیز
کتاب زندگی عزیز
1 عدد
در مدتی که با خاله و شوهرخالهام زندگی میکردم، بعضی عقایدم عوض شده بود. مثلا نظرم نسبت به آدمهایی از قبیل مونا دیگر چندان خالی از انتقاد نبود. یا نسبت به شخص مونا و موسیقی و کارش. معتقد نبودم آدم عجیب و غریبی است – یا بوده است – ولی میتوانستم بفهمم چرا بعضیها ممکن است چنین فکری بکنند. فقط به خاطر استخوانهای درشت و بینی بزرگ سفیدش و آن ویولن و روش کم و بیش مسخره نگه داشتنش نبود – بهخاطر خود آن موسیقی بود و سرسپردگیاش به آن موسیقی. اگر زن بودی، سرسپردگی به هر چیزی میتوانست تو را به موجود عجیبی تبدیل کند.
صفحه 82