کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید | نشر شمشاد
کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید | نشر شمشاد
معالج: وقتی که فکر میکنی کسی دوستت دارد، چه احساسی داری؟
آلیسون: باعث میشود فروتن و چاپلوس شوم.
آلیسون احساس میکند مشکلی دارد که اگر برملا شود او را به شکل تلخی نزد همگان غیرقابلقبول میسازد. او نمیتواند بگوید که این مشکل چه چیزی است.
این مشکل هرچه که هست، آلیسون حس میکند که نمیتواند آن را تغییر دهد. بهترین کاری که میتوان انجام دهد، مخفی کردن آن است و یا اینکه لو رفتن آن توسط فردی نزدیک را به تاخیر بیاندازد.
آلیسون به شکلی راسخ اعتقاد دارد که هیچ کس به او اهمیتی نمیدهد. او همواره شواهدی مبنیبر اینکه دیگران او را دوست دارند و میخواهند که با او باشند را رد میکند.
آلیسون: به متیو گفتم که نمیخواهم به عروسی برادرش بروم.
معالج: چرا چنین کاری کردی؟ فکر کردم دوست داری بروی.
آلیسون: درسته. اما میدانستم که متیو دوست ندارد من به آنجا بروم.
معالج: یعنی از تو نخواست؟
آلیسون: چرا اما میدانستم که حقیقتا دلش نمیخواهد آنجا باشم.
او همچنین شواهدی که مبنیبر عدمعلاقه دیگران به او هستند را بزرگ میکند. حتی در مورد ما نیز همینطور است. او سعی میکند تا آنچه را که میگوید طور دیگری جلوه دهد تا ثابت کند که ما به او اهمیتی نمیدهیم.
صفحه 322
مروری بر کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید را در آوانگارد بخوانید.
کتاب دکتر حفری یانک کیمیاست
کتاب دکتر حفری یانک کیمیاست