کتاب زندگی بی حد و مرز
کتاب زندگی بی حد و مرز
هیچ چیز برای پدر و مادر دردناکتر از آن نیست که شاهد رنج بردن فرزندشان باشند. او میخواست به دخترش کمک کند تا بر نفرت از خویشتناش غلبه کند. زیرا اگر دختر نمیتوانست در جوانی و سلامت خودش را بپذیرد، در ایام بیماری و پیری چگونه میتوانست با خود کنار بیاید؟ اگر ما به دلایلی از خود متنفر باشیم، همین تنفر موجب صدها ضایعهی روحی دیگر در ما میشود. اگر نگاه خود را به آنچه نداری بدوزی،آنچه را داری نیز ضایع میکنی.
خدا ما را به بهترین و شگفتانگیزترین وجهی آفریده است. پس چرا برای ما تا این حد دشوار است که خود را همینطور که هستیم دوست بداریم؟ چرا باید از خود متنفر باشیم؟ چرا گاهی زیر آوار این احساس منفی له میشویم که ما به اندازهی کافی خواستنی و دوستداشتنی نیستیم؟