
کتاب ربه کا
به یاد خانم وان هوپر افتادم که شب گذشته به من گفته بود: پایم را از گلیم خود درازتر کرده و ناراحتش میکنم. شاید اظهار نظرم در مورد مونتکارلو خانم وان هوپر را ناراحت کرده بود. ولی من اصلاً میل نداشتم که این مرد جوان نظریات من و خانم وان هوپر را در یک جا همطراز بداند. صرف ناهار با این آقا شخصیت تازهای به من بخشیده بود و احساس اهمیت و ارزش میکردم. هنگامی که ما از پشت میز بلند شدیم پیشخدمت جلو دوید و صندلی مرا به عقب برد و دستمالم را که به زمین افتاده بود مؤدبانه برداشت و به دستم داد و با لبخند گفت: «امیدوارم که مادموازل از پذیرایی امروز ما راضی شده باشند».
صفحه ۳۹مروری بر کتاب ربهکا نوشتهی دافنه دوموریه



در دل کوهستان یخزده به دیدارم بیا!
مروری بر کتاب قلمرو رؤیایی سپید نوشتهی یاسوناری کاواباتا

دردی که مرا نکشد قویترم میسازد؟
مروری بر کتاب بدن فراموش نمیکند نوشتهی بسل ون در کولک

چگونه زنان پیشرو تاریخ ایران را تغییر دادند؟
معرفی کتاب زنان پیشرو (داستانهایی برای دختران ایران) نوشتهی الهام نظری و گلچهره سهراب