کتاب راز داوینچی
کتاب راز داوینچی
«قرائتخانه»ی تیبینگ به هیچ قرائتخانه و اتاق مطالعهای که سوفی به عمرش دیده بود شباهت نداشت. در جای جای کف کاشـی پـوش و وسیعش میزهای کار به شکل جزیرههایی درآمده بودند از خروارها کتاب و اثر هنری و مصنوعات هنری و ابـزارآلات الکترونیکی، از قبیـل کامپیوتر و پروژکتور و میکروسکوپ و دستگاه زیراکس و اسکنر رومیزی.
تیبینگ وقتی وارد اتاق شد با حالتی خجالتی گفت: «سالن رقص رو تغییر کاربری دادم. کم پیش میاد برقصم.»
سوفی حس کرد تمام شب برای او یک جور سردرگمی بوده و هیچ چیزی آن طور که توقع داشته نیست. «همهی اینها برای کارهاتون لازمه؟» تیبینگ گفت: «فهمیدن حقیقـت بـه عشق و زندگی مـن بـدل شـده. سانگریال هم معشوقهی سوگلی منه.»
سوفی که ذهنش پر از افکار نامرتبط و گاه بیمعنی بود با خود گفت جام مقدس زنه. «گفتید از این زن که ادعا میکنید جام مقدسه، تصویر دارید.»
«بله، ولی من نیستم که ادعا میکنم اون زن جام مقدسه. خود مسیح این حرف رو زده.»
صفحه ۲۵۵
به پای فرشتگان و شیاطین نمی رسد ولی مسلما لج کلیسای کاتولیک را بیشتر در می آورد.از سویی خلاقیت در باب نوشتن در مورد چنین سوژه ای فقط و فقط از ذهن دن براون می آید.
به پای فرشتگان و شیاطین نمی رسد ولی مسلما لج کلیسای کاتولیک را بیشتر در می آورد.از سویی خلاقیت در باب نوشتن در مورد چنین سوژه ای فقط و فقط از ذهن دن براون می آید.
به پای فرشتگان و شیاطین نمی رسد ولی مسلما لج کلیسای کاتولیک را بیشتر در می آورد.از سویی خلاقیت در باب نوشتن در مورد چنین سوژه ای فقط و فقط از ذهن دن براون می آید.
به پای فرشتگان و شیاطین نمی رسد ولی مسلما لج کلیسای کاتولیک را بیشتر در می آورد.از سویی خلاقیت در باب نوشتن در مورد چنین سوژه ای فقط و فقط از ذهن دن براون می آید.