کتاب دیدار

 روی جلد کتاب دیدار
5

کتاب دیدار


نویسنده: احمد محمود
ناشر: معین
نوع جلد:شمیز,رقعی
دسته بندی: داستان فارسی
مشخصات بیشتر
افزودن به سبد خرید
موجودی
1 عدد
97,000 تومان
درباره‌ کتاب

چراغ راهنمایی چقدر طول کشیده بود «هووف!» یک لحظه فکر کرده بود که پاهاش مثل دو بادنجان پخته، تو چرم داغ کفشها ورم کرده است - بوق، بوق، بوق! چشم را هم گذاشته بود: به خانه که برسد، اول - اگر باشد - دو قاچ طالبی یخزده میخورَد و بعد، تا زنش سفره را بیندازد و تا ناهار بکشد، دست و پا را خنک می‌کند - همیشه چیزی باید حالش را به هم بزند: بوی تُند عرقِ پشت گوش راننده بود که به دماغش خورده بود؟ جلو نشسته بود، میان راننده و مسافر - کیف رو زانوها، آرنجها چسبیده به پهلوها و زانوی چپ ... با فلاکت زانو را پس کشیده بود تا دنده و دست راننده راحت باشد. اگر ناچار باشد تو سالهای پیری مثل همین راننده جان بکَند مصیبت است. همیشه همین فکر را کرده بود، همیشه همین فکر را می‌کرد که تا جوان است - و حالا دیگر جوان نبود - باید سخت کار کند، باید درآمد داشته باشد و پس‌انداز کند - شاید مستغلاتی بخرد؛ شاید مزرعه‌ای و یا شاید در زادگاهش چند صد اصله نخل - تا پیرانه‌سر، آسایش داشته باشد.

صفحه ۴۹

مشخصات کامل کتاب
نام کتاب: دیدار
نویسنده: احمد محمود
ناشر: معین
نوع جلد:شمیز,رقعی
دسته بندی: داستان فارسی
تعداد صفحات:288
شابک:9789645643278
شماره چاپ:13
سال چاپ:1401
امتیاز و دیدگاه کاربران
5 از 5
امتیاز دهید!
شما هم درباره این کتاب دیدگاهتان را ثبت کنید!

هیـچ دیدگاهی برای این کتاب ثبــت نشـده است! اولین دیدگاهتان را بنویسید
هیـچ دیدگاهی برای این کتاب ثبــت نشـده است! اولین دیدگاهتان را بنویسید
افزودن به پاکت خرید 97,000 تومان