کتاب دو قرن سکوت
کتاب دو قرن سکوت
1 عدد
پس مردی سگزی که از یاران استاد سیس بود و او را حریش میگفتند و صاحب تدبیر آنان بهشمار میرفت به سوی دروازهای که خازم بر آن بود روی آورد خازم چون آن بدید کس پیش هیثمبن شعبه که در میمنه بود فرستاد و پیام داد که تو از دروازه خویش بیرون آی و راه دیگری جز آن که تو را به دروازه بکار رساند در پیش گیر. اینان سرگرم جنگ و پیشروی هستند، چون برآمدی و از دیدگاه آنان دور گشتی آنگاه از پس پشتشان درآی. و در آن روزها سپاه وی، خود، رسیدن ابیعون و عمروبن سلمبن قتیبه را از طخارستان چشم میداشتند. خازم نزد بکار نیز کس فرستاد که چون رایات هیثم را ببینید که از پس پشت شما برآمد بانگ تکبیر برآورید و گویید اینک سپاه طخارستان فرا رسید. یاران هیثم چنین کردند و خازم بر حریش سکزی درآمد و شمشیر در یکدیگر نهادند.
صفحه ۱۵۴