ده شب پریشانی مجموعه‌ای است از ده داستان کوتاه یا رؤيا. در میان این ده شب، شب اول، دوم، سوم و پنجم با جملة یکسانی آغاز می‌شود. «این رؤیایی است که دیدم.» هر رؤيا فضایی سورئالیستی دارد. بعضی از آن‌ها مفرح و بعضی به نحو غریبی مرموزند. به‌عنوان مثال، در شب سوم، مشخص می‌شود مردی که کودکی را بر پشت خود حمل می‌کند قاتل بوده است.

آیا سوسه‌کی تلاش میکرد همان چیزی را شرح دهد که واقعاً در خواب دیده بود؟ یا ناخودآگاهش به شکلی خودجوش در قالب رؤیایی داستان‌وار ظاهر شده بود؟ اینکه این‌ها واقعاً رؤیاهای سوسه‌کی بوده‌اند یا داستان‌هایی کاملاً تخیلی مشخص نیست. بر اساس یادداشت‌هایی که سوسه‌کی در سال ۱۹۰۷ یا ۱۹۰۸ نوشته است، چیزهایی را که بعدها در ده شب پریشانی پدیدار می‌شود با عجله و سرعت یادداشت کرده است. گفته می‌شود بعضی از توضیحات این یادداشته‌ا در شب‌های اول، سوم، چهارم، هفتم، هشتم و دهم به کار گرفته شده است.