کتاب دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم (نه داستان)
کتاب دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم (نه داستان)
«ما برای هم ساخته نشدهیم، همین و بس. لُب مطلب همینه . ما اصلاً برای هم ساخته نشدهیم. میدونی کی به دردش میخوره؟ یه الدنگ کمحرفی به دردش میخوره که هرچند وقت یه بار کتک جانانهای بهش بزنه ، بعد بره بشینه سر جاش روزنامهشو بخونه. يه همچین شوهری به دردش میخوره. من حریفش نیستم. وقتی عروسی کردیم اینو فهمیدم ... به خدا قسم فهمیدم. میخوام بگم تو آدم خیلی زرنگی هستی، تن به ازدواج ندادی، از اون آدمهایی هستی که گهگاه توی ذهنشون جرقههایی میزنه، میبینن که بعد از زن گرفتن چه روزگاری پیدا میکنن . من چشممو بستم. جرقهها رو نادیده گرفتم. جرقهها رو تو سراسر عمرم نادیده گرفتم.
صفحه ۱۷۲