کتاب در کوی دوست
کتاب در کوی دوست
چند سال پیش میخواستم رسالهای دربارة رابطة سهگانه انسان و جهان و خدا بنویسم: اگر اندیشة خدا باشد، پیوند آدمی با خودش و جهان چه ویژگی و سرشتی دارد و اگر نباشد چگونه است؟ و امروز بودن یا نبودن این اندیشه چگونه رابطه ما را با جهان میسازد و راه میبرد، چه معنائی به زندگی ما میدهد؟ قصد تحقیق در دین، اندیشه یا تفکری دیگر نداشتم اما بهسوی سرچشمهها رفته بودم تا شستشوئی کرده باشم و روح را صفائی داده باشم. ولی میخواستم بنای کار را فقط بر «گاهان» بگذارم بهزبانی دیگر میخواستم اندیشهام را برساخت و بست و پیوست «جهانبینی» این سرودها طرح افکنم و در این تار و پود به فکرم «صورت» بدهم تا اندیشه زاده و «جهانمند» شود.