کتاب در منطقه جنگی و دو نمایشنامه دیگر
کتاب در منطقه جنگی و دو نمایشنامه دیگر
در طرف راست، بالای تختخوابهای دیواری، سه یا چهار پنجره به چشم میآید که آنها را با پارچه سیاه پوشاندهاند. کف اتاق، نزدیک در، سطل و ملاقهای گذاشتهاند. فانوسی وسط اتاق روی زمین است که فتیله آن را خیلی پایین کشیدهاند و نور کمی به اطراف میتاباند. پنج مرد ـ اسکاتی، ایوان، سوانسون، اسمیتی و پل ـ روی تختهای خود خفتهاند. ده دقیقه از نیمه شبی پاییزی در سال ۱۹۱۵ گذشته است. اسمیتی به آرامی در تختش غلت میزند، از کنار تخت به بیرون خم میشود و انگار که بخواهد مطمئن شود همه خوابند، به یک یک مردان نگاه میکند. سپس به دقت از تختش بیرون میآید و سراپا لباس پوشیده، در وسط اتاق میایستد. فقط کفش ندارد. میایستد و با سوءظن بـه اطراف نگاه میکند. هنگامی که دوباره مطمئن شد، خـم میشـود و با احتياط چمدانی را از زیرتخت روبه روی خود در میآورد.
صفحه ۱۳