کتاب در انتظار تاریکی،در انتظار روشنایی
کتاب در انتظار تاریکی،در انتظار روشنایی
او فقط به اولین و دشوارترین رؤیایش تحقق بخشیده بود: رهبر مملکت، مرد اول کشور شده بود. اما آنهایی که زمانی دربارهاش قضاوت کرده بودند، همچنان به کار قضاوت مشغول بودند، و بازجوهایش همچنان به بازجویی ادامه میدادند. او ترجیح میداد در مورد آنچه به آن تبدیل شده بودند تحقیق نکند. حالا میفهمید که تمام کسانی که به او بد کرده بودند عملاً از آنهایی که به او بد نکرده بودند غیرقابل تشخیصاند.
گروه اخیر صرفاً هرگز فرصتی نیافته بودند. تنها چیزی که فرق کرده بود این بود که حالا ترس آنهایی را که به او
حقیقتاً بد کرده بودند، زیر و رو کرده بود و به حامیان وفاداری تبدیل کرده بود.
صفحه ۷۲