کتاب دختران جسور
کتاب دختران جسور
یک شب شارلوت، روی میز تحریر امیلی متوجه دفترچه گشودهای شد. از خواهرش پرسید «چرا تابهحال شعرهایت را به ما نشان ندادهای؟ خیلی قشنگاند.» اما امیلی از اینکه خواهرش بدون اجازه یادداشتهای خصوصی او را خوانده بود ناراحت و عصبانی شد. بعد از این که امیلی آرام گرفت، شارلوت پیشنهاد کرد: «چطور است که سه تایی یک کتاب شعر با هم بنویسیم؟!» ... امیلی و آن موافقت کردند.
وقتی این کتاب سرانجام منتشر شد، فقط دو نسخه از آن به فروش رفت. ولی این پیشامد نیز باعث ناامیدی آنها نشد. و سه خواهر همچنان پنهانی به نوشتن ادامه دادند و سر میز شام درباره نوشتههاشان بحث و گفتوگو کردند.
این بار، بهطور جداگانه هر یک بر روی یک رمان کار کردند. وقتی رمانها بیرون آمد و منتشر شد، با استقبال خوبی روبهرو شد. اما مردم هنوز باور نمیکردند که نویسندگان این رمانها سه خواهر روستایی باشند. بنابراین خواهرها مجبور شدند راهی سفر به لندن بشوند تا ثابت کنند که نویسندگان حقیقی کتاب هستند.
کتابهای آنها تاکنون به زبانهای مختلف بسیاری ترجمه شده و میلیونها میلیون نفر در سرتاسر جهان آنها را خواندهاند.
صفحه 70