دانه زیر برف قاعدتاً باید جلد دوم نان و شراب باشد، زیرا از همان جایی که نان و شراب قطع می‌شود؛ فرار «پیترو سپینا» در کوهی که از برف پوشیده شده و کشته شدن «کریستینا» توسط گرگ‌ها آغاز می‌شود. نان و شراب داستان مبارزه یک سوسیالیست است علیه فاشیسم. مأموران دولتی در تعقیبش هستند، اگر گرفتار شود زندان، کتک، شکنجه و احتمالاً تیرباران در کار خواهد بود. اما نان و شراب در حالی که فرار ناتمام پیترو «سپینا» را تصویر می‌کند پایان می یابد.

*

دانه زیر برف، داستان همین مبارزه و گریز دائم است. اما نه در هیچ کدام از جهات چهارگانه و نه در سیر پیشین خود، بلکه در عمق روح، سیری در آفاق و اندیشه وجود...

این کتاب از شور گسیخته و دیوانه وار اندیشه ای شیفته و تعالی جو سخن می گوید.

دانه زیر برف، تمثیل آتشفشان خاموشی است که اکنون آرام زیر برف خفته است. تجسم دامنه های ذهنی این سیلان خفته و خروشانی است که سرانجام روزی گدازه های بی قراری خویش را روانه خواهد کرد. سراسر کتاب جذبه یافتن و کشف

بدیهی‌ترین - اما نایافتنی ترین مطلق‌های اندیشه است.