کتاب خواب در باغ گیلاس
کتاب خواب در باغ گیلاس
1 عدد
تاریخ القاب بسیاری به من داد مانند فرزند بین النهرین و نواده گیلگمش و پسر خاله حمورابی، اما از آن همه القاب جز ناکامی و شکست چیزی ندیدم یکی از پناهجوها غرولندکنان کنارم نشست که چرا شماره صدویازده نصیبش شده: «لعنت، این دیگه چیه؟! مرد ما رو به یه مشت عدد تبدیل کردن خدا لعنتشون کنه.» دم گوشش گفتم «بگو خدا مسببش رو لعنت کنه برادر یک یک یک» همانجا بحثمان در گرفت که کدام گروه مستحق لعن و نفرینند، صداهایمان بالا رفت، اما خیلی زود فهمیدیم لعنت فرستادن به هیچ وجه دیگر اسمهای از دست رفته مان را برنمیگرداند و ما ته مانده عمرمان را با همین شماره های مزخرف در مدارک پناهندگان خواهیم گذراند و آرام شدیم.