کتاب خطاب به عشق (دفتر دوم)
کتاب خطاب به عشق (دفتر دوم)
آلبر کامو به ماریا کاسارس
ساعت چهار بعد از ظهر، شنبه، ۲۱ ژانویه ۱۹۵۰
عزیزم، امروز به صبح آفتابی زیبایی چشم باز کردم. روز بینظیر بود. رخوتی به سراغم آمده است و تا ظهر هیچ کاری نکردم. ظهر رفتم به کوه پشت خانه و گردش کردم. از آن کوههاییست که دوست دارم، خشک و خارزار، درختچههای زیتون، کاج، پسته وحشی، سنگهای زرد و دامنههای معطری که تا خط افق، تا دریا شیب پیدا کردهاند. گاهی در فرورفتگیها، درختچههای سرو و کاج بسیار کوتاه، فضاهایی عطرآگین پدید میآورند. آدم دلش میخواهد آنجا دراز بکشد، زیر آفتاب، کنار تنی که دوست دارد.
صفحه ۳۴۵