کتاب خاما
نویسنده: یوسف علیخانی
خاما نبود. نیامد. حتی وقتی هم نماز دیگر از همان اناردشت رفتم به رشکین تا آقای اوسطی را ببینم و ازش بخواهم این اناردشت را بدهد برایش آباد بکنم، حتی از اناردشت نیامدم پایین که در دورچال، خبر بدهم راهی کجا هستم. رفتم. تاریکی نشسته بود به رشکین که رسیدم به عمارت بالامحله رشکین. دروازهی این خانه همیشهی خدا روشن بود؛ گویی اگر بسته میشد، به قول قدمبخیر، فرشتهملائک، راه پیدا نمیکردند به خانه و صاحب و اهالیاش تا نعمت بریزند سرشان.
صفحه 398
- نام کتاب: خاما
- ناشر : آموت
- تعداد صفحات: 448
- شابک: 9786003840324
- شماره چاپ: 15
- سال چاپ: 1398
- نوع جلد: شمیز،رقعی
- دسته بندی: داستان فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
عیسای محکوم
معرفی رمان محاکمه نوشتهی محمد آصف سلطان زاده
ماه؛ دوستی برای زمین
مروری بر کتاب کودک من ماه هستم نوشتهی استیسی مک آنلتی
قتل خانوادگی، نفت و افبیآی
مرور و بررسی کتاب قاتلان ماه گل اثر دیوید گرن
کتاب های پیشنهادی