کتاب تن تنهایی
کتاب تن تنهایی
2 عدد
بردیا باز از شنیدن اسم این مردک رضا کلافه شد. گفت «منم نه. کار رضا از این کارای مدرنه٬ نه؟ از این سیستمای ضدسنت که هنوز مقالهی شاملوی بیچاره بالا سرشونه میگن این موسیقی به بنبست رسیده و عرعر خره...» و پوزخندی زد.
سبا برگشت سمت بردیا٬ نگاه معناداری به او کرد و گفت «ببین بردیا... خیلی برات جذابه همه رو زود قضاوت کنی؟ اصلاً نشنیدی که.»
صفحه ۴۵تن تنهایی روایت چند شخصیت جوان و پرشور است در روزگار ما. دختری نوازنده، پسری آهنگ ساز و پدران و مادرانی از نسلی دیگر. در رمان روایتهایی از میل این شخصیتها را میتوان برای ساختن جهان خود دید. در دانشگاه و فضای خانواده و برخوردشان با انبوه تناقض هایی که باعث میشود مسیرشان به کل عوض شود. انگار این آدمها که قرار بوده کنار هم قرار بگیرند به ناچار از کنار هم رد میشوند. سخایی که به جهان فکری میلان کوندرا توجه خاصی دارد، در رمانش نیز مدام درباره ی آدم ها، اتفاقها زمانها و مکانها پرسشهایی از این دست مطرح میکند. به همین دلیل تن تنهایی قصه ی یک پراکندگی انسانی است در شهری مدرن و تاریخ زده؛ تهرانی متلون و مملو از تفاوتها. در نهایت مخاطب است که با تنهای تنهای زمان تنها می ماند و آن همه ماجرا که برای شان رقم زده میشود.