
کتاب تغییر
1 عدد
بعد از عبور از شهر، در جادهای پُرپیچوخم به طرف شمال حرکت کردیم و با گذشتن از گردنهی جویونگ، تقریباً پس از یکساعت به محوطهی مرکز فرماندهی، که مقصد سفرمان بود، رسیدیم. بار سیب و پیازمان با هیجان چشمگیری مورد استقبال قرار گرفت و پشت کامیون را به محض خالی شدن، با یک میز پینگپنگ، چهار توپ بسکتبال، ده تفنگ با سرنیزهی مشقی، چهار سپر سرنیزه، بیست نارنجک مشقی و دو پالتو نگهبانی دوباره پُر کردند. در مسیر آمدن تنها خودمان دو نفر بودیم، اما برای بازگشت یک همراه داشتیم، رانندهای جدید برای واحدمان. تیان هو، سرباز تازهواردی از ییشری واقع در شاندونگ، که بهتازگی از مدرسهی آموزش رانندگی فارغالتحصیل شده بود، به ما پیوست. با آن چشمان درشت و دندانهای سفید حتی به نظر من هم جوان میآمد.
صفحه ۴۴


بیدارم نکنید، بگذارید همینطور بمیرم!
معرفی کتاب واقعیات قضیهی آقای والدمار همراه با دو نقد ادبی نوشتهی ادگار آلن پو

راه طیشدهی مسکوب
معرفی کتاب شاهرخ مسکوب نوشتهی علی بزرگیان

به من از شبهای پررمزوراز سرزمین شنزارها بگو
معرفی کتاب شهرهای افسانهای، شاهزادگان و جنها (از اساطیر و افسانه های عرب) نوشتهی خیرات الصالح