کتاب بری لیندون
کتاب بری لیندون
از روزگار حضرت آدم در این جهان به ندرت شری به پا شده که اساس آن زنی نبوده باشد. از زمانی که خانواده ی ما شکل گرفته (که لابد به عصر آدم بسیار نزدیک بودم چنانکه همه میدانند خاندان بری بسیار قدیمی، نژاده و سرشناس است)، زنان نقشی بسزا در سرنوشت اعضای این تبار داشته اند. تصور نمیکنم نجیب زاده ای در اروپا باشد که نام خاندان بری بریوگی از سرزمین ایرلند به گوشش نخورده باشد، چون در آثار گوئیلیم یا دوزیه اسمی بلندآوازه تر از آن یافت نمی شود ـ و اگرچه در مقام مردی سرد و گرم چشیده آموخته ام با تمام وجود ادعاهای برخی مدعیان نجیب زادگی را خوار بشمارم که شجره نامهشان کمتر از شجره نامهی نوکری است که چکمه هایم را تمیز میکند و با آنکه در کمال استهزا و تحقیر به لاف و گزاف بسیاری از هموطنانم می خندم که همه از اولاد پادشاهان ایرلندند و از ملک و ضیاعی که وسعتش کفاف سیرکردن خوکی را می دهد به گونه ای سخن میگویند که گویی امیرنشینی است، حقیقت بر آنم میدارد که بگویم خانواده ام از نجیب ترین خانوادههای جزیره و چه بسا تمام عالم بودند؛ املاکشان که اکنون ناچیز بود و در اثر جنگ، خیانت، اتلاف وقت، ولخرجی نیاکان و وفاداری به ن کهن و پادشاه سابق تکه پاره شده بود پیش ازاین چشمگیر بود و ایالات فراوانیرا در بر میگرفت، زمانی که ایرلند بسیار پر رونق تر از حالا بود.