کتاب برق نقره ای و پنج داستان دیگر
کتاب برق نقره ای و پنج داستان دیگر
از همه معماهایی که طی سالهای دوستی و خصوصیت من با آقای شرلوک هولمز حل و فصل آنها از او خواسته شد تنها دو مورد بود که من واسطة ارجاع آن بودم قضیۀ انگشت شست آقای قدرلی و قضية جنون سرهنگ وار برتن. مورد اخیر ممکن است میدان مناسب تری برای نمایش تواناییهای مشاهده گر تیزبین و اصیلی چون او باشد ولی مورد اول به قدری از همان ابتدای کار غریب بود و جزئیات حیرت انگیزی داشت که تصور میکنم شایستگی بیشتری برای ثبت در این دفتر داشته باشد هر چند که دوست من فرصت زیادی برای استفاده از شیوه های استنتاجی و استدلالی خاص خود در حل آن نیافت شیوه هایی که به کمک آنها به آن چنان نتایج درخشانی میرسید. تصور میکنم چگونگی ماجرا بیش از یک بار در مطبوعات به چاپ رسیده باشد ولی مثل همه روایتهایی از این ،دست وقتی که همۀ داستان از ر تا ته یکجا به صورت نصف ستون مطلب چاپ شده به دست خواننده میرسد تأثیر آن بسیار ضعیف تر از هنگامی است که حقایق امر آرام آرام در برابر چشمان انسان ظاهر شوند و از پرده راز با هر کشف تازه قدری بیشتر از پیش کنار ،رود تا سرانجام همۀ حقیقت آشکار گردد. در زمانی که ماجرا به وقوع پیوست جزئیات امر تأثیر عمیقی بر من گذاشت به طوری که گذشت دو سال هم از شدت آن تأثیر نکاسته است.