کتاب بازگشت کنشگر: نظریه اجتماعی در جامعه پساصنعتی
کتاب بازگشت کنشگر: نظریه اجتماعی در جامعه پساصنعتی
دگرگونی در ساختارهای اجتماعی و توسعه تاریخی به اندازه بازسازی رابطه میان فرهنگ و جامعه مهم است. تکرار میکنم که جامعه شناسی کلاسیک با دو محور تحلیلی هویتیابی میکرد: مدرنسازی نیرویی ثابت برای تغییر و همزمان اصلی برای ساماندهی اجتماعی بود. جدا کردن این دو به واقع دشوار است و تنها جامعـه صنعتی که آن دو را از هم تفکیک کرد، بریتانیای ویکتوریا بود. این جداسازی امروزه آسانتر است؛ به شرط آنکه توهم همگرایی تمامی جوامع صنعتی را کنار بگذاریم. منظور این نیست که همه چیز به خاص گراییهای ملی مرتبط است و نمیتوان وجه مشترکی میان مثلاً اتحاد شوروی و ایالات متحد یافت. در همه جا جـامعـه صنعتی ترکیبی است از فرهنگ و نزاع اجتماعی کانونی، اما شکلهای صنعتی سازی از یک مورد به مورد دیگر فرق میکند. حتی اگر دولت همواره کارگزار صنعتی سازی ـ یا به بیان گستردهتر، تحول تاریخی ـ باشد، این دولت ممکن است دولتی بورژوا باشد یا دولتی که خود بر جایگاه طبقـه حاکم تکیه میزند. در مورد اول که ویژگی سرمایهداری است، بازنمایی نیروهای اجتماعی مستقل از رابطه با دولت است. در مورد دوم، که ویژگی سوسیالسیم است، دولت برای بازنمایی منافع اجتماعی هیچ گونه خودمختاری قائل نیست.
صفحه ۲۹