![روی جلد کتاب بارادین روی جلد کتاب بارادین](https://www.avangard.ir/uploads/product_photo/4/3875-710a430f658c750edc66e3092849204d-l.jpg)
کتاب بارادین
4 عدد
مادر سرخوشانه به قهقهه درآمد و صدای خندهی آرام و خفهی لوکاسمیونویچ گِدِئانوشویلی نیز از کنج تاریک اتاق به وی پاسخ گفت. او آنجا نشسته بود، با کت آبی، موهای شانهخورده و فرق مرتب، با چهره ی کم و بیش زیتونی و موی سپیدی که به سبزی میزد، و چشمانی بسیار درشت، همچون سطح لیوانی لبریز، که با نیروی شگفتانگیزی میدرخشیدند. او در تابلویی که درست روبهرویش آویزان بود نیز چنین شکل و شمایلی داشت، با این تفاوت که لبخند بر لب نداشت و در دستان شکیل و تیره گونش انجیلی دیده میشد. لوکا سمیونویچ حدوداً هفتاد ساله بود و در انجمن کتاب مقدس عضویت داشت.
صفحه ۷
![پشت جلد کتاب بارادین پشت جلد کتاب بارادین](https://www.avangard.ir/uploads/product_photos_image/9/8833-fadb15d86ba0e832fdf828d32d7cbc1b-l.jpg)
![روی جلد کتاب بارادین روی جلد کتاب بارادین](https://www.avangard.ir/uploads/product_photo/4/3875-710a430f658c750edc66e3092849204d-l.jpg)