کتاب اصفهان نصف جهان
کتاب اصفهان نصف جهان
1 عدد
شهر اصفهان از دولت سر زاینده رود ایجاد شده و مادیها یا شاخههایی که از زاینده رود جدا کردهاند همه آبادی اصفهان را سیراب میکند. به قول اهالی، آب زاینده رود شورابه و زایش دارد. این رود از اول ورود به شهر تا آخر خروجش اطراف شاخههای آن از باغچه و خانه پوشیده شده و تا آنجایی که زاینده رود هست، آبادی وجود دارد. اطراف آن بیشههای مصنوعی قشنگی درست کردهاند و در خود رودخانه مردابهای کوچکی دیده میشود که در آنها خزه روییده. همین مردابها است که در موقع کمی آب کنار آنها قلمکار میشویند. روی سنگها و ریگهای رودخانه به رنگ قلم کارهای شسته را گسترده بودند، و روی آنها از همان خیامهای بیتناسب که از روی نقاشیهای «ادمون دولاک» کشیده شده دیده میشد. این نقاشیها را هیچ اسمی نمیشود رویش گذاشت، گویا سرمشق أنها از دولت سرمسيو «براسور» به کارگران ایرانی اعطا شده و تقلید آن نه صنعت جدید است و نه صنعت قدیم، نه شیوه نقاشی ایرانی دارد و نه فرنگی است. میشود آن را شیوه و اسلوب (براسورین) نامید. همان حکایت لوس لیلی و مجنون را نشان میدهد با شکم باد کرده و پاهای خشکیده، مثل گداهای سال قحطی و بیشتر به مجنون حقیقی شبیه است تا به صنعت نقاشی و هرگز نمیتواند به پای کارهای ظریف قدیم برسد. نمیدانم با وجود اینکه این همه سرمشقهای گرانبها از زمان صفویه در چهلستون و عالی قاپو و غیره باقی مانده چه احتیاجی به این تقلیدهای لوس اروپایی دارند!
صفحه ۲۲