کتاب اختلاسچی
کتاب اختلاسچی
1 عدد
زنه رو اولین بار به شبی دیدم که اومد خونهم بعد این که بهم تلفن کرد و پرسید میشه بابت به قضیه ی کاری من رو ببینه یا نه هیچ تصوری نداشتم چی میخواد، ولی گمون میکردم به بانک ربط داشته باشه اون زمان من صندوقدار موقتِ شعبه ی کوچیکمون بر خیابون آنیتا بودم کوچیکترین بین سه تا شعبه ای که تو گلندل داریم و راستش کلاً هم کوچیک ترین شعبه مون. بنا به رده بندی دفتر مرکزی مون تو لس آنجلس رتبه ی اداری من معاون شعبه ست ولی فرستاده بودنم اونجا یه سروگوشی آب بدم، نه در مورد این که چی غلطه در مورد این که چی درسته نسبت سپردههای پس انداز این شعبه به سپرده های مدت دار سود بالاشون بیشتر از دو برابر رقمی بود که تو هر کدوم شعبه های دیگه داشتیم و به نظر رئیس وقتش بود یه کسی بره اونجا ته وتوش رو در بیاره چه کلکی تو کاره و نکنه اونها یه روشی ابداع کردن که باقی دنیای بانکداری ازش بی خبرن.