کتاب اتاق عقبی
کتاب اتاق عقبی
1 عدد
مدتی است فراموش کردهام که کجا هستم و چگونه زندگی میکنم. این مدت شاید چند روز و یا چند ثانیه باشد ولی برای من تفاوت نمیکند. همین قدر که رابطه من با گذشته قطع میشود برایم کافی است. آه که چقدر میخواهم از این گذشته تاریک خودم صرف نظر کنم و آن را مثل یک تکه گوشت گندیده میان زبالهها بریزم. امروز یا همین حالا فکر میکردم که از آن خاطرات پیچیده و گنگ چیزی به یاد ندارم ولی هیهات که اکنون تمام آنها میدان فکر مرا اشغال کردهاند و حتی تاریکترین زوایای خاطرات گذشته برای من مثل روز روشن است.
پشت جلد
سایه هیولا را جدی بگیرید
معرفی کوتاه کتاب کودک سایه هیولا نوشتهی عباس جهانگیریان
به من از شبهای پررمزوراز سرزمین شنزارها بگو
معرفی کتاب شهرهای افسانهای، شاهزادگان و جنها (از اساطیر و افسانه های عرب) نوشتهی خیرات الصالح
نقد بیطرفانهی دو کشور دوست و همسایه
مروری بر مجموعه داستان چشم سگ نوشتهی عالیه عطایی