کتاب ابر ابله
کتاب ابر ابله
بیشهزار
بهار شده است.
یک دفعه خیلی گرم شده است.
امروز در کمد برادرم یک شلوارک دوچرخهسواری پیدا کردم. با یک تیشرت.
برای خودم ناهار بستهبندیشده حاضری درست کردم و یک بطری قدیمی را پر آب کردم. توپ را هم برداشتم.
بعد با دوچرخهام راهی بیشهزار شدم. الان توی بیشهزار هستم.
اینجا کاملا آرام است. یکی از روزهای وسط هفته است، پس کس دیگری این دور و اطراف نیست. همه سرکار هستند. یا در دانشگاه.
امیدوارم از آن لذت ببرند.
صفحه 51
از طرف پروفسور پل دیویس موضوع - جواب نویسنده درباره زمان به ارلند چهارشنبه شنبه 22مه 1996 ، ساعت 13:48:13 از پرس و جوی شما سپاسگزارم . از آنجایی که پروفسور روزانه پرسش زیادی دریافت میکرد، به اجبار به این نتیجه رسیدند که توصیه ای ارائه ندهند. امیدوارم درک کنید. با احترام : دستیار پل دیویس Heather Duff
از طرف پروفسور پل دیویس موضوع - جواب نویسنده درباره زمان به ارلند چهارشنبه شنبه 22مه 1996 ، ساعت 13:48:13 از پرس و جوی شما سپاسگزارم . از آنجایی که پروفسور روزانه پرسش زیادی دریافت میکرد، به اجبار به این نتیجه رسیدند که توصیه ای ارائه ندهند. امیدوارم درک کنید. با احترام : دستیار پل دیویس Heather Duff