کتاب آینه های روبرو
کتاب آینه های روبرو
2 عدد
دود و غبار و فریاد و هیاهو؛ یکی دو خانه در آتش است و از درها و پنجرههای آنها دود بیرون میزند. جمعیتی دوان دوان و ترسیده و بعضی خندان و هیجان زده به تماشا آمده است. از خانه زنانی سربرهنه و بعضی پابرهنه سرفه کنان و بعضی سیاه شده از خفگی جیغکشان بیرون میدوند و هنوز نرسیده، جلوی خانه در حلقهای از مردان خشمگین میافتند که با کمربند و چوب و پنجه بکس آنها را میزنند . زنان وحشت زده در حلقه ی مهاجمین با حرکاتی حیوانی و فریادهای درد به دنبال راه فرار میگردند . گیس یکی از آنها را جوان غیرتی کشیده است و قیچی میکند. دیگری زیر دست و پا افتاده و در حال تحمل ضربهها سرفهکنان میکوشد خود را از لای چوبها و لگدها در ببرد . یکی دیگر که با ضربهای به بیرون پرتاب شده با چهرهی خون آلود عربده میکشد.