کتاب آواز پر جبرئیل
کتاب آواز پر جبرئیل
من در مقامِ خدمتکار مخصوص اتاق باید همهی ساعات کار موظفم را در خدمتش میبودم. و به دکترها و پرستارها کمک میکردم. هرگز ازش نپرسیدم کجا بوده قبل از اینکه در آسایشگاه بستری شود؛ ولی حدس میزنم در زندان بوده، این را به دلیل زخمجوشهای روی کتفش میگویم.
اصل این روایت در حاشیهی نسخهای خطی از رسالهی عقل سرخ با خط ريز نسخ و مرکب چینی در سطرهای کوتاه و اریب قلمی شده. در متن وصف دیدار مرد ریزنقشی میشود که مدعی است تا ابدالآباد در دامی نامرئی اسیر خواهد بود.
مرد عادت دارد بعداز ظهرها با جامهی مرضای شفاخانه بر شاخهی و درختی در شارستان چندک بزند و با رفتاری شبیه به پرندگان سر و گردن به قفا برگرداند و ساعتها به زائرانی که در صحن خانقاه پرسه میزنند خیره بماند.
صفحه ۵۳