کتاب آرزوهای بزرگ | نشر نودا

نویسنده: چارلز دیکنز

من انتظار داشتم برای غذایی که دزدیدم کسی منتظرم باشد تا مرا دستگیر کند. اما خانم جو سرش گرم آماده شدن برای کریسمس بود. او پرسید: « کجا بودی؟» جو مخفیانه دو انگشتش را به هم گره زد و به من نشان داد. این علامت هشدار ما بود که خواهرم عصبانی است. خواهرم کج خلق بود.

من گفتم برای شنیدن صدای کریسمس پایین دهکده رفته بودم. خانم جو شام خوبی از ترشی پای خوک و مرغ پرشده درست کرده بود. پودینگ داشت می‌جوشید. آشکار بود که از گم شدن غذا و سوهان باخبر نشده بودند.

صفحه 13

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب آرزوهای بزرگ | نشر نودا

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

تأملی در تأملات؛ بینش‌هایی برای زندگی و مرگ

مروری بر کتاب تأملات نوشته‌ی مارکوس اورلیوس

رهبری یک برده

مروری بر کتاب اسپارتاکوس نوشته‌ی هاوارد فاست

درد، دانه‌ی رویش شاهکار ادبی

مروری بر زندگی و آثار چارلز دیکنز

کتاب های پیشنهادی