
کتاب آداب روزانه (روز بزرگان چگونه شب می شود)
پروست دیر وقت از خواب برمیخواست؛ حدودا سه یا چهار عصر و گاهی هم ساعت شش. اول بستهای پودر لگراس را که ساختاری افیونی داشت آتش میزد تا تنگی نفس مزمناش قدری فروکش کند. گاه مقدار اندکی از آن میسوزاند و گاهی هم ساعت ها آن را «به سینه میکشید»، آنقدر که تمام اتاق خوابش را دود بر میداشت. بعد زنگ میزد تا خدمتکار قدیمی و وفادارش، سلست با یک قهوه جوش نقره میآمد، حاوی دو فنجان قهوهی غلیظ، به اضافه یک تنگ چینی دردار که داخل آن مملو از شیر داغ بود و یک نان کروسان، از همان نانوایی همیشگی و در همان نعلبکی همیشگی.
صفحه 114



روزی که مریم، آذر و سردار مریم مسیر تاریخ را تغییر دادند
معرفی مجموعه کتاب زنان و مردانی که ایران را ساختهاند

نگران من نباش! من از عهدهی همه چیز برمیآیم
معرفی کتاب سهگانهی پیپی جوراب بلند نوشتهی آسترید لیندگرن

کدام رمان یا زندگینامه مرا آمادهی مادر شدن میکند؟
فرانچسکا سگال زندگینامه و رمانهایی دربارهی تجربهی مادر شدن معرفی میکند