اکثر آدمها تصور میکنند که خشونت ربط مستقیمی به سن دارد؛ ممکن است حتی این باور برگرفته از ناخودآگاهشان باشد. چه کسی باور میکند، کودکی که مظهر معصومیت و پاکیست، از عمد به همنوعانش آسیب برساند و فجیعترینِ جنایات از جمله قتل را مرتکب شود؟
نمایشنامۀ مرد بالشی با اتاق بازجویی شروع میشود. دو پلیس، کاتوریان کاتوریان را به اتاقی مخوف آوردهاند و از او برای قتلهای اخیر کودکان میپرسند؛ انگیزۀ قتلها را هم داستانهای هولناک کاتوریان میدانند که در همهی آنها کودکان به نحوی قلع و قمع میشوند. حالا زندگی کاتوریان لبهی تیغ قرار دارد؛ باید هرطور که شده حقیقت را بگوید تا بتواند از شر شکنجهها و بازجوییها خلاص شود. یا بپذیرد که کودکان را سلاخی و سر به نیست کرده و یا ثابت کند که بیگناه است و در زندگی، حتی فکر آسیب رساندن به هیچ کودکی به ذهنش خطور نکرده است.
مارتین مکدونا نمایشنامهنویس و کارگردان ایرلندی، نثر و سبک بخصوصی دارد؛ کارهایش عمدتا در دستۀ کمدی های سیاه قرار میگیرد. امضای تمام کارهای او خشونت است که در دیالوگها و محتوای نمایشنامههایش موج میزند و روی موضوعاتی دست میگذارد که راه گریزی از آنها نیست. کتاب مرد بالشی شاهکار تحسین شدۀ او توسط جامعۀ نویسندگان و مخاطبین ادبیات و هم منتقدین و هواداران تئاتر جهان است. داستان در فضایی تاریک و مینیمال رخ میدهد و شامل چهار شخصیت اصلیست. کاتوریان، برادر کند ذهنش که در طول کتاب با ماهیت و هویت واقعیش آشنا میشویم و دو پلیس که وظیفهی بازجویی از کاتوریان را برعهده دارند.
مکدونا در کنار ایدههای منحصر به فرد و تازهای که دارد به خوبی از کلیشهها و مفاهیم ادبی و هنری نیز بهره میبرد. «پلیس خوب» و «پلیس بد» در مورد کاراکترهای پلیس کتاب، کاملا صدق میکند، با وجود اینکه در طول نمایشنامه مدام به یکدیگر تبدیل میشوند و تشخیصشان از هم کار سادهای نیست. فضای کتاب مدام سیاهتر و پیچیدهتر میشود، کاراکترها به خود واقعیشان نزدیک میشوند و تمام جنایاتی را که مرتکب شدهاند، اعتراف میکنند. نمایشنامه در یک سیر پرکشش شما را با سوالها و تصاویر مخوفی روبرو میکند که تا به حال انکارشان میکردهاید و در نهایت ضربهی نهاییش را با پایانی نفسگیر میزند و خواننده را بالاخره از پا در میآورد.
عبارت کمدی سیاه را اولین بار آندره برتون به کار برد. او برخی از آثار جاناتان سوئیفت را تحت دو ژانر کمدی و ساتیر قرار میداد، یعنی وضعیتی که باعث میشود مخاطب با بدبینی و شکاکیت در مورد مسائل هجو به زیر خنده بزند. برتون در اثر خود به نام "آنتالوژی کمدی سیاه" 45 نویسنده دیگر را نیز در حوزه کمدی سیاه دستهبندی میکند. نویسندگان کمدی سیاه موضوعات تابو و مگوی جامعه بشری را با طنز و شوخی مطرح میکنند که عموما با سنتشکنی همراه است و به نویسنده کمک میکند تا معضلات تاریک جامعه خود را بیان کند. آیا طرح کردن مسائلی مثل فقر، گرسنگی، مرگ و خشونت در قالب کمدی باعث نمیشود که انسان در لحظه خندیدن با بنیادینتر مسائل اندوهبار هستیشناختی خود مواجه شود و از درون بگرید؟
این نمایشنامه در کشورها و سالنهای گوناگون به روی صحنه رفته است، از مهمترین آنها میتوان به اولین اجرایش در لندن در سال 1995 و تئاتر برادوی در نیویورک در سال 2005 اشاره کرد.
مارتین مکدونا علاوه بر نمایشنامهنویسی، 5 فیلم را نویسندگی و کارگردانی کرده است. او برنده یک جایزه آکادمی اوارد، جایزه بافتا(جایزه آکادمی فیلم بریتانیا) و برنده دو جایزه گلدن گلوب شده است.
مارتین مکدونا ، مرد بالشی، چاپ چهارم ،مترجم امیر امجد ، نشر نیلا
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.