چوم چوم یک مورچه کوچک است که با دیدن یک مورچه باربر متوجه میشود خودش هیچ شغلی در دنیا ندارد. او باید دست به کار شود. پس وقتی به مجله فروشی میرسد با خریدن مجلهای درباره مشاغل دنبال یک شغل درست و حسابی میگردد. اول از همه با شغل بازیگری آشنا میشود. او چلکوچلک راه میفتد و میرود پیش کارگردانها، از این کارگردان به آن کارگردان. اما پیش هر کارگردانی میرود، به او میگویند: «ما برای فیلممان مورچه نمیخواهیم، خیلی متأسفیم!»
چوم چوم به خودش میگوید: «باید هم متأسف باشید! فیلمی که مورچه نداشته باشد که فیلم نیست.»
او باز هم مجله را ورق میزند و با شغلهای دیگر آشنا میشود . او فکر میکند میتواند نقاش شود. اما وقتی نقاشی میکشد میفهمد هرچه میکشد قشنگتر از آن در دنیا هست. بعد با شغل نویسندگی آشنا میشود. بعد با شغل خلبانی و وزنه برداری. اما انگار او برای هیچ کدام از این شغلها خلق نشده است . پس او باید چه کار کند؟
کتاب «چوم چوم» یک روایت ساده و جذاب است از سوالی که کودکان در سالهای اول مدرسه از خود میپرسند: «من باید چه کاره شوم؟» این کتاب سعی دارد به کودکان بگوید که شناخت ویژگیهای فردی و مهارتهای شخصی در انتخابهای ما مهم است و هر اتفاقی باید در زمان خود رخ دهد. تصویرگریهای کتاب هم با داستان همراه شدهاند تا مخاطب با سختی مشاغل آشنا شود. همانطور که خواندیم مخاطب کودک ما در این کتاب با شغلهایی آشنا میشود که کمتر به آن پرداخته شده است. به نظرتان بالاخره شغل مناسب مورچه در آینده چه خواهد بود؟
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.