هوشنگ مرادی کرمانی، خالق آثار محبوب و بهیادماندنی کودک و نوجوان، اینبار دست به خلق اثری شگفت زده است که مخاطب آن بزرگسالان هستند؛ اما درعینحال برای نوجوانان نیز جذاب و خواندنی است. کتاب قاشق چایخوری بهعنوان آخرین اثر هوشنگ مرادی کرمانی شناخته میشود و طبق گفتهی خودش بعد از این کتاب با قلم و دنیای نویسندگی خداحافظی کرده است. این کتاب تفاوتهای قابل توجه و مهمی با آثار پیشین نویسندهاش دارد؛ از جمله اینکه در داستانهای مرادی کرمانی اغلب شاهد فضای روستایی و سنتی هستیم، اما در داستانهای کتاب قاشق چایخوری او از فضای روستایی فاصله گرفته و قصههایش رنگ و بوی شهر و شهرنشینی دارد؛ البته فضای نوستالژیک داستانها که میتوان گفت شاخصهی اصلی داستانهای اوست، همچنان در این مجموعه نیز حفظ شده است.
کتاب قاشق چایخوری شامل سیزده داستان کوتاه است به نامهای باغ کاکا، سهچرخه، نمک، ستاره، شکلات، قاشق چایخوری، پتوس بهرام و پتوس نگار، بابا جان، سختگیر، سیسمونی، خانهی خودم، پای بلند پنگوئن و عاروسو. داستانها از نظر موضوعی به یکدیگر وابسته نیستند و هر کدام موضوعی متفاوت و جداگانه دارند؛ همچنین از حیث موضوع و محتوا تنوع بسیاری دارند. خواندن برخی از داستانها اشک و برخی دیگر لبخند را برای مخاطبان به ارمغان میآورد. پایان بعضی از قصهها دلانگیز و مطلوب و بعضی دیگر غمگین و تأملبرانگیز است. عشق و دوستی کانون مرکزی داستانهای کتاب است و رنگ و بوی آدابورسوم ایرانی و مهر و همبستگی در تمامی روایتها بهخوبی حس میشود. موضوع چند داستان هم به جنگ و پیامدهای آن مربوط میشود. حال و هوای جنگ بسیار ساده و درعینحال تأثیرگذار به تصویر کشیده شده است و خواننده را با خود همراه کرده و به دوران جنگ میبرد. اما تاثیرگذارترین داستان این کتاب مربوط میشود به داستانی که دربارهی زلزلهی بم است و «نمک» نام دارد. نویسنده در این داستانِ بسیار زیبا و البته حزنانگیز حال و هوای آن دوران را برای خواننده بازگو میکند و آنچنان با ظرافت و با استفاده از تشبیههای عینی، ملموس و اثرگذار به بیان ماجرا میپردازد که مخاطب را به زمان و مکان مورد نظر میبرد و لحظهبهلحظهی این حادثهی ناگوار را مانند نمایشی بر صحنه، مقابل چشم مخاطبش میآورد. از حس بازماندگان و تلخی پس از واقعه میگوید، از حس غربت و درماندگی. داستان درعین به درد آوردن جان آدمی، دلنشین و پر کشش است. نویسنده دیدگاه واقعگرا و ژرفنگر خویش را در تمامی داستانهایش با لحنی دلنشین آمیخته و سبب شده است حقایق تلخ و داستانهای اندوهبار در ذهن مخاطبان خوش بنشیند و از آمیختن زیبایی و غم تصویری دیدنی و روایتی خواندنی حاصل شود.
نثر کتاب بسیار ساده، روان و به دور از هرگونه دشواری و صنایع ادبی پیچیده است. مخاطب بهراحتی میتواند با داستان و مهمتر از آن با شخصیتهای داستان ارتباط موثر برقرار کند و با نویسنده همراه شود. در برخی داستانها مخاطب میتواند همذاتپنداری قابل توجهی با شخصیتهای داستان احساس کند و این دقیقاً همان ویژگیای است که باعث جذب شدن مخاطب به داستان میشود. قلم هوشنگ مرادی کرمانی در این کتاب هم مانند دیگر آثارش معجزهوار مخاطب را مجذوب خودش میکند. بعضی داستانها کوتاه و بعضی دیگر به نسبت بلندترند. داستانها از هر نظر با قصههای پیش از خود متفاوت هستند و این نکته سبب شده است کتاب یکنواخت و ملالانگیز نباشد. گفتنی است که داستانهای این کتاب در قالب کتاب صوتی هم منتشر شدهاند که میتواند برای کودکان انتخاب بسیار خوب و مناسبی باشد.
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.