بالاخره فرزند ما به سنی میرسد که باید به دستشویی برود و دیگر از پوشک استفاده نکند. در کنار چندین چالشی که این تصمیم دارد راضی کردن خردسال به این کار امری دشوار است. کودک ترسهایی دارد که ممکن است ما عمیق و دقیق آنها را نشناسیم یا درباره حجم وابستگی او به پوشک آگاهی کافی را نداشته باشیم. در این مواقع مثل همیشه کتابها به کمک ما می آیند. این روزها در بازار کتاب عناوین متعددی مربوط به این موضوع را میبینیم. کتابهایی که به جنبههای مختلف این موضوع میپرودازند.
«لویی» قهرمان یک مجموعه کتاب است. او یک فیل کوچک، بازیگوش و البته باهوش است که در هر کتاب با ماجراهایی مربوط به خردسالی خودش روبرو میشود. حالا او در کتاب «روز بدون پوشک» با یک ماجرای جدید روبرو شده است. به نظر میرسد او دیگر بزرگ شده است و حالا باید دستشویی رفتن را یاد بگیرد و البته با پوشکش خداحافظی کند. اما این اتفاق مهم قرار است چطور رخ دهد؟
لویی در حال گذراندن یکی روز معمولی با دوستانش است که متوجه موضوع مهمی می شود. اگر او مثل بچههای بزرگتر شورت میپوشید و دیگر برایش پوشک نمیبستند، میتوانست بیشتر بیرون بماند و بازی کند. راستی او تاببازی هم میکند، اما اگر پوشک نداشت، سبکتر میشد و میتوانست بیشتر بالا برود. پس او باید با مامان و بابا صحبت کند. شاید هم صحبت نکند. شاید نداشتن پوشک خطرناک باشد. حالا او با ترسش چه کند؟
در بخشی از کتاب میخوانیم:« یک لحظه صبر کن! وقت تمام شد!
اگر میخواهد باقی روز هم قهرمان بماند باید همین الان برود و عوضش کند! لویی دوست ندارد خیس باشد
برای همین به دوستانش میگوید: «خداحافظ!»
و از بابایی میخواهد عوضش کند.
«ابر قهرمان باید همیشه خشک باشد!»
بالاخره در پایان کتاب لویی با والدین خود صحبت میکند. اما حالا باید دید نتیجه این تصمیم چیست. آیا او آمادگی رفتن به دستشویی را دارد یا خیر؟
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.