تصمیم گرفتم که از تلفن همراهم استفاده نکنم. زندگیام عجیب شده بود. روی صندلی یا مبل مینشستم و هیچ کار نمیکردم. گاهی به دیوار خیره میشدم و گاهی از پشت پنجره به آسمان یا کوچهمان نگاه میکردم. حوصلهام سر میرفت و در خانه قدم میزدم و باز مینشستم. گاهی دستم بیدلیل و از روی عادت به سمت دکمهی روشن کردن صفحهی تلفنم میرفت اما سریع جلوی خودم را میگرفتم و با خود میگفتم:«چرا میخوای دکمهشو بزنی؟ مگه کاری داری باهاش؟ میخوای بدونی ساعت چنده؟ برو ساعت واقعی رو نگاه کن.» اینجا بود که فهمیدم من به تلفن همراهم معتادم.
کال نیوپورت در آخرین کتابش به نام «مینیمالیسم دیجیتال» روی مسالهای دست گذاشته که فکر میکنم این روزها خیلی از ما درگیرش هستیم: استفاده بیش از حد از ابزارهای دیجیتال.
این مساله میتواند استفاده بیش از حد از شبکههای مجازی و پایین کشیدن مدام صفحههای آنها برای بروزرسانیهای پیدرپی باشد یا بازکردن لحظه به لحظه سایتهای خبری برای دریافت آخرین اخبار به سریعترین شکل ممکن یا حتی تماشای پشت سر هم و پایانناپذیر سریالهای تلوزیونی تا ساعت ۴ صبح.
اگر شما هم فکر میکنید که جایی از این رفتارها میلنگد و باید شیوه درستتری برای استفاده از این ابزارها وجود داشته باشد، «مینیمالیسم دیجیتال» میتواند جواب قابل قبول و مناسبی به شما ارائه دهد.
کتاب، در دو بخش به ابعاد مختلف این مسائل میپردازد.
نویسنده در بخش اول کتاب، ادعا میکند که شرکتهای بزرگی مثل فیسبوک یا گوگل، درواقع شرکتهای تجارت توجه هستند. آنها با فروش توجه ما که مخاطبان آنها هستیم به شرکتهای دیگری که خواهان توجه ما هستند، جیبشان را پر از پول میکنند. پس طبیعیست که استراتژیهایی اتخاذ کنند تا ما با تمام وجودمان عاشق نرمافزارهایشان شویم و زمان بیشتری در آنها سپری کنیم تا تبلیغات بیشتری ببینیم، تا روی لینکهای بیشتری کلیک کنیم و سود بیشتری روانه حسابهای بانکیشان کنیم. البته که این شرکتها مدیران باهوشی دارند و این کار را به بهترین شکل ممکن انجام میدهند؛ با معتاد کردن ما به سرویسهایی که ارائه میدهند. یکی از مهندسانی که زمانی در یکی از شرکتهای بزرگ سیلیکانولی [۱] کار میکرده، تصمیم میگیرد استراتژیهایی را که از این شرکتها فهمیده در اختیار دیگران قرار دهد. او توضیح میدهد که حتا رنگ قرمز آیکون اعلانهای [۲] فیسبوک، به علتهای روانشناختی باعث شده تا مردم بیشتر روی آن کلیک کنند و زمان بیشتری را به چرخیدن در صفحههای فیسبوک اختصاص دهند. این نرمافزارها طوری طراحی شدهاند تا از ضعفهای روان ما سواستفاده کنند و ما را در دام خود بیاندازند.
در ادامه خواهیم خواند که چرا استفاده مدام از این ابزارها برای سلامتروانمان مناسب نیست و چرا نیاز داریم تا زمانهایی را به خلوت خود اختصاص دهیم و رفتارهای اجتماعیمان را به آن سوی صفحهی لمسی تلفنمان انتقال دهیم.
حال چه باید کرد؟ انتخاب هوشمندانه، کنار گذاشتن این فناوریها نیست. هیچکس منکر فایدههای بسیار تکنولوژی بر ابعاد زندگی اجتماعی و کاری انسان نیست. نیوپورت پیشنهاد میکند که بهتر است نحوه استفادهمان از این فناوریها را تغییر دهیم. او طی این کتاب ۲۶۰ صفحهای، با ارائه مثالهای بسیار زیاد و انواع تحقیقات و مشاهدات روانشناسی و آماری، ادعا میکند که با تغییر رفتارهامان، میتوانیم در کنار استفاده از نهایتِ سود این ابزارها، مضراتشان را نیز به حداقل برسانیم.
او در ادامه و بخش دوم کتابش، به ارائه راهکارهایی عملی برای شکستن اعتیاد به گوشی همراه -و دیگر فناوریهای دیجیتال- میپردازد و رویکردهای متفاوتی را که اشخاص مختلف برای استفاده از این ابزارها امتحان کردهاند شرح میدهد و با زبانی بسیار ساده و گویا اما دقیق و مستند، برای مخاطب روشن میسازد که استفادهی بهینه از این ابزارها ممکن است؛ بدون این که نگران از دست دادن ویژگیهای مثبتشان در زندگیهامان باشیم.
نیوپورت در بخشی از کتاباش مینویسد:
«چیزی که ما نیاز داریم، فلسفه استفاده درست از فناوریست. همین فلسفه است که باعث میشود متوجه شویم چه ابزارهای دیجیتالی را-و به چه دلیل و تحت چه شرایطی- به زندگیمان راه دادهایم. بدون این خودنگری همچنان در گردبادی از نرمافزارهای گولزنکِ جذاب و اعتیادآور دست و پا خواهیم زد و با امیدی واهی به انتظار چند راه حل تکموردی و من در آوردی خواهیم نشست تا ما را نجات دهد.» [۳]
هدف او از نوشتن این کتاب، همانطور که در عبارت بالا اظهار داشته، ارائه راهحلهای موردیای نیست که احتمالا تا به حال با تعداد زیادی ازشان روبرو شدهایم مثل پاک کردن مقطعی بعضی از این نرمافزارها یا خاموش کردن اینترنتمان در مواقع خاصی از روز. نیوپورت در این کتاب از فلسفهای مخصوص و مینیمال حرف میزند که ابزاری را در اختیار ما قرار میدهد تا به وسیله آن هر فناوری جدید و جذابی را ابتدا تحلیل کنیم، مزایا و معایباش را در زندگی شخصی خود بسنجیم و در انتها نسخهی شخصیسازیشدهی خود را برای استفاده از آن بپیچیم.
نکتهی بسیار مهم درباره این کتاب این است که در هیچ کجای آن، حرفی از تحریم استفاده از تکنولوژیها و فایدههایشان نمیبینیم. نویسنده در تمام طول کتاب به استفادهی بهینه و سنجیدهشده از این ابزارها میپردازد.
حال که این مطالب را مینویسم، مدتی است که توصیههای این کتاب را در زندگیام عملی کردهام. حالا کمتر دستم بیدلیل به سمت تلفنم میرود و کمتر یاد نرمافزارهایی مثل اینستاگرام میافتم. اما جذابترین پاداشی که گرفتهام این بوده که حس میکنم زمانام بیشتر در اختیار خودم است؛ و این لذتبخشترین نتیجه استفاده از مینیمالیسم دیجیتال است.
مینیمالیسم دیجیتال
۱- نام رایج و غیررسمی منطقهای در ۷۰ کیلومتری سانفرانسیسکو که شهرتش به علت قرار داشتن بسیاری از شرکتهای مطرح انفورماتیک جهان در این ناحیه است.
۲- notifications
۳- مینیمالیسم دیجیتال، نیوپورت، ۱۳۹۸:ص۵۷ از ۴۸۱ (نرمافزار کتابخوان طاقچه) انتشارات ملیکان
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.