« نویسنده باید تنها زمانی آهنگ نوشتن کند که هر بار قلم را در مرکب فرو میبرد قطعهای از تن خود را در آن جا بگذارد. »
اینها سخنان نویسندهی بزرگی است که روح و جان خود را برای همیشه در تاریخ امتداد داد. تولستوی با نوشتن کتاب جنگ و صلح بزرگی روح خود را ابدی کرد. هرچند او به جز جنگ و صلح، آنقدر کتاب خوب دارد که بدون این کتاب نیز، نامش در تاریخ ادبیات جهان ماندگار میشد.
در طول تاریخ، ملتهای مختلف جهان همواره با جنگهای بزرگ و کوچک دست و پنجه نرم کردهاند. جوامع بشری بعد از میلیونها سال پیشینهی تاریخی و تفکر و فرهنگ، هنوز نتوانستهاند به درجهای از فضیلت اخلاقی دست یابند که سالی را بدون وقوع جنگ ادامه دهند. جنگها شروع میشوند، به پایان میرسند و در این میان تنها یاد مردمانی زنده میماند که ادیبی بزرگ سرگذشتشان را نگاشته باشد.
این تاثیر تولستوی و جنگ و صلح است که بعد از نزدیک به دو قرن، در میان عموم مردم جهان یاد جنگ میان روس و انگلیس زنده است و ابعاد تاریخی این جنگ در جایی به جز کلاسهای تاریخی و مردمشناسی بررسی میشود. او رشادتها و پایداریهای مردمانش را برای همیشه نه در تاریخ که در دل مردم جهان زنده نگاه داشت.
بزرگی جنگ و صلح، تولستوی را همپای هومر میکند. برای اولین بار این خود او بود که در توضیح کتابش آن را هم ردیف ایلیاد جای داد و بعدها منتقدان و خوانندگان این اثر نیز گفتهی نویسنده را تصدیق کردند. روح حماسی اثر و بزرگی آن ذهن را تا گذشتههای دور میبرد. در تاریخ ادبیات جهان معدود افرادی هستند که در قلههای مرتفع افتخار و احترام جای گرفتهاند. تولستوی به اعتبار کتاب جنگ و صلح در کنار بزرگانی چون هومر، شکسپیر، یوهان ولفگانگ گوته و دیگر بزرگان تاریخ قرار گرفته است.
لئو تولستوی
لئو تولستوی نویسندهی نام آشنا در 28 اوت 1828 در دهکدهای کوچک در شهرستان تولا در روسیه به دنیا آمد. او پدر و مادر خود را در کودکی از دست داد و تربیت و نگهداری او بر عهدهی یکی از اقوام دور او سپرده شده بود. او بیشتر عمر خود را در این دهکده گذراند و تنها چند سالی از جوانیاش را از ملک پدری خود دور افتاد. در سال 1844 برای تحصیل به دانشکدهی قازان رفت؛ اما قبل از آنکه دورهی تحصیل را تمام کند از تحصیل انصراف داد، به دهکدهی پدریاش بازگشت و زندگی خود را صرف رسیدگی به امور روستاییان و مطالعه کرد. در سال 1858 به مدت سه سال برای شرکت در جنگهای قفقاز داوطلب شد. تجربیات او در این سالها، در حافظهی روح و ذهن او ماند تا بعدها از آنها به درستی برای پرورش ایدههای ذهنیاش استفاده کند. او نویسندگی را در همان سالهایی که در قفقاز بود شروع کرد و داستانهای کودکی، دوران جوانی و دیگر داستانها را در بحبوحهی جنگ نوشت و داستان قزاقها را نیز در قفقاز شروع کرد.
اولین اثری که از او چاپ شد، داستان کودکی بود. نکراسوف، شاعر روس، در سال 1852 این داستان را در مجلهی معاصر چاپ کرد تا نقطهی آغازی باشد برای شهرت تولستوی. او با دیگر داستانهای خود این شهرت را تثبیت کرد. تولستوی قبل از زمان جنگ و صلح به شهرت رسیده بود؛ اما آنچه عظمت هنر او را جاودانه کرد این اثر بود.
داستان جنگ و صلح
اگر کسی به شما بگوید میتواند از مجموعهای چهار جلدی خلاصهای چند خطی ارائه بدهد تنها گزافه گفته است. جنگ و صلح را نمیتوان خلاصه کرد، تنها میتوان خط فکری و سیر اتفاقات این کتاب عظیم را برشمرد. در این رمان بزرگ بیش از پانصد شخصیت به خواننده معرفی میشود. ممکن است مخاطب از ترس غرق شدن در بزرگی کتاب و اتفاقاتش هرگز تنی به آب نزند؛ اما به نویسنده اعتماد کنید او نجاتدهندهای مهربان است، ذهن شما را در آعوش میگیرد و با توان بالای نویسندگی داستان را برای شما به پیش میراند. در این رمان هیچ چیز نیمهکاره رها نمیشود، شخصیتها، حوادث و اتفاقات آن قدر صیقل خوردهاند که ذهن شما آنها را به راحتی در خود حل میکند. ماجرا از یک مهمانی شروع میشود، زمانی که صلح برقرار است و اشراف مشغول زندگی پرتجمل خود هستند و در خارج از مرزها ناپلئون بناپارت مشغول کشورگشایی است و سرزمینها را یکی پس از دیگری، فتح میکند. در مهمانی جوانترها از ناپلئون و فتوحاتش صحبت میکنند ولی هرگز فکر نمیکنند که روسیه گرفتار جنگ با او خواهد شد. بعد از این مهمانی است که اوضاع آشفته میشود و جنگ روسیه را تهدید میکند.
جنگ و صلح (2 جلدی)
صحبت از شخصیتهای بیشمار و زندگی هر کدام از آنها تنها از نویسندهای چون تولستوی برمیآید. او در طول روایت این برهه از زمان تنها از جنگ حرف نمیزند. بلکه زندگی انسانی را در زمان سختیها نشان میدهد که درطول زمان متوقف نمیشود. قهرمانها عاشق میشوند، خیانت میکنند، میمیرند. کودکان بزرگ میشوند، روزهای بلوغ را پشت سر میگذارند و زندگی میگذرد.
تولستوی نشان میدهد این مردم عادی هستند که ودیعهی زندگی را از شر جنگ حفظ میکنند نه قهرمانها. قهرمانها کشته میشوند و زندگی به دست مردم عادی است که ادامه دارد. او مانند دیگر حماسههای تاریخی، حوادث واقعی تاریخی را با افسانه و داستانپردازی، درهم میآمیزد و داستان یگانهای را خلق میکند که در آن تمیز واقعیت تاریخی و افسانهی خیالی از هم ممکن نیست. ما میتوانیم تشخیص دهیم آنچه سند تاریخی دارد، واقعی است؛ اما نمیتوانیم مطمئن شویم آنچه او میگوید و سندی ندارد، غیر واقعی بوده است.
کاظم انصاری در مقدمهای که در ابتدای ترجمهی خود از این کتاب نوشته است، میگوید:
« صحنههای جنگ و صلح در دو زمان به وقوع پیوسته است. یک قسمت شرح حوادث تاریخی سالهای 1805 تا 1812 است و یک قسمت به شرح اوضاع اجتماعی زمانی است که تولستوی در آن میزیسته اما خواننده نمیتواند این دو صحنه را از یک دیگر جدا کند بلکه همراه نویسنده خود را در عصر ناپلئون میپندارد و گاهگاه یادداشتها و اسناد اصلی حوادث جنگ روس و ناپلئون را از زیر نظز میگذراند و در عین حال در جهان افکار و احساسات عمیق تولستوی نفوذ مینماید. به همین جهت این واقعیت که اوضاع اجتماع سالهای 1860 تا 1870 در حوادث تاریخی این کتاب منعکس شده است و عدهای از قهرمانان آن ظاهرا به خصائل اخلاقی نویسنده و همسر وی و اقوام او متصفند به نظر خواننده نا به جا و نامتناسب جلوهگر نمیشود.
هنرمندی تولستوی و تسلط عجیب وی در نوشتن چنین داستانی مخصوصا به خوبی از این جهت آشکار میگردد که خواننده هنگام مطالعهی این اثر بزرگ ادبی در هیچ جا رشتهی داستان را گم نمیکند و هیچ یک از قهرمانان بیشمار را غیرواقعی و ساختگی نمیپندارد و چنانچه گاهی سراینده، داستان را به واسطهی جذابیت فوقالعاده حوادث فراموش کند، باز آنگاه که نویسنده دوباره به نقل حوادث تاریخی میپردازد و رشتهی داستان را قطع میکند، خواننده همچنان با ذوق و شوق حوادث را دنبال مینماید و از بریده شدن داستان ناراحت نمیشود.»
از شیوهی زیستن و شیوهی نگارش تولستوی میتوان به ملاحظات اخلاقی و چهارچوب فکری او پی برد. سرتاسر کتاب جنگ و صلح پر از نکات اخلاقی است تا آنجا که گاهی جملات او تبدیل به پند اخلاقی میشود. او شریف مینویسد. انسانها را نه تماما سیاه و نه تماما خوب مغرفی میکند. شخصیتهای داستانی او همگی قابل احترام خلق شدهاند. او در زندگی حقیقی نیز چنین بود. از رفاهی که از آن برخوردار بود، رنج میبرد و تاب و توان تماشای رنج مردم را نداشت. او اموال شخصی خود را صرف بهبود زندگی روستاییان کرد. برای ایستادن بر قلهی افتخار، تنها مهارت شغلی کافی نیست، او فضیلتهای اخلاقی داشت.
- کتاب جنگ و صلح- نشر نیلوفر
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.