لیلی گلستان از جمله افرادی است که موفق شد فعل خواستن را صرف کند. وی برای رسیدن به اهداف خود، با تمام توان جنگید و با ناامیدی، تبعیضهای جنسیتی، سنگاندازیهای مختلف و... مبارزه کرد. او در نهایت به خواستههایش جامهی عمل پوشاند و توانست تواناییهای یک بانوی ایرانی را به همگان ثابت کند.
« بنگاههای خبرگزاری دفترهای خاصی برای خود داشتند. اما در آنجا هم فضایی بس دریده و کینهتوزانه همراه با خشمی پنهان حکمفرما بود: اغلب خبرنگاران وابسته به سازمان ملل در بدو تولد سازمان، امید عظیمی به آن بسته بودند و حال باید با عذابی الیم این مستحق رحم و رقت را دنبال میکردند. بیشتر اوقات، بنگاههای خبرگزاری دفاترشان را به سازمان ملل وابسته میکردند. آنها خبرنگارانی بودند که طاقتشان زیاد بود یعنی بیاینکه از خشم یا ترس بلرزند، قتلعامها را گذرانده بودند، زمینلرزهها، سیلها و گرسنگیها را دیده بودند و کاملا قادر بودند که با لبخندی خشن به گندیدن آرزوی بزرگ بشری نگاه کنند. بین تمام گروههایی که از راه بهدر شده بودند و کاملا منطبق با جمع آنها بودند، گروهی بود که با وجود دروغها، تصمیمگیریها، جنگهای سرد و گرم، انفجارهای اتمی، جلسههای خلع سلاح و به دنبالش تظاهرات جدید بر ضد قارچهای هستهای، از دیگر گروهها، روزگار آرامتری را میگذراند. گروهی که توانسته بود از پس تمام ریاکاریها و عوامفریبیها و وقاحتهای آرمانگرایانه برآید و با افراط و تفریطهای ملیگرایی یک سازمان برای مبارزه بر ضد شیاطین ملیگرا بسازد! گروهی که توانسته بود در کمال خونسردی این سالهای طولانی خیانت را با لبخندی محیل بگذراند، این گروه بنگاه جدید خبرگزاری((ایلومینیتینگ)) بود و حالا رئیس بزرگ هوپی، به سوی این خبرگزاری آرام گام برمیداشت. او حامل خبر فوقالعادهای بود. خبری به دور از تمام پیشبینیها و بازتابها، در راهروهای ساختمان رئیس هوپی با آرایش زیبای پردارش که از یک کیلومتری مشخصش میکرد، در حالیکه ماهوت پاککن و جعبههای واکسش را به زیر بغل داشت، به سلامهای دوستانهای که از هر سو به او میشد و رنگی از غم غربت داشت، با ملاطفت جواب میداد. سلام به کسی که چنین نامی به او داده بودند:" تنها مرد سازمان ملل که پا بر زمین دارد".»[1]
هر انسانی با استفاده از تجربیات دیگران خیلی زود در مسیر رشد و موفقیت قرار میگیرد. افراد برای رسیدن به اهداف خود، راههای مختلفی دارند. عدهای تصمیم میگیرند تا خودشان تکتک راهها را تجربه کنند و بعد مسیر نهایی خود را بیابند و عدهای دیگر فرصتهای خود را غنیمت میشمارند و از افراد موفق، راهنمایی میخواهند و از تجربههای زیستهی آنان استفاده میکنند و به پند و اندرزهای آنها گوش جان میسپارند.
افرادی که از راهنماییهای سایرین استفاده میکنند، باید به این نکته توجه داشته باشند که به هویت فردیشان در پی رابطه با بزرگان خدشهای وارد نشود؛ در غیر اینصورت هنرشان هیچگاه شناخته نمیشود، کسی از آنان به عنوان هنرمندی اصیل یاد نمیکند و آثارشان در جوامع هنری برای همیشه در سایه باقی میماند.
لیلی گلستان از جمله افرادی است که به واسطهی ارتباط نزدیک با بزرگان ادبیات و هنر و استفاده از تجربیات آنان، توانست برای خود هویتی مستقل خلق کند و به عنوان یک زن موفق ایرانی شناخته شود.
لیلی گلستان کیست؟
لیلی گلستان در 23 تیر 1323 در تهران چشم به جهان گشود. خانوادهی لیلی از اهالی هنر و ادبیات بودند و دست تقدیر، بستر رشد فرهنگی را برای او خیلی زود فراهم کرد. پدر او ابراهیم گلستان، نویسنده و کارگردان معروف سینمای ایران بود و اهالی ادبیات مادرش، فخری گلستان، را در عرصهی ترجمه به عنوان مترجمی ماهر میشناختند. مادر خانواده در مورد مسائل اجتماعی به شدت دغدغهمند بود و در حوزهی حقوق کودکان ایرانی، فعالیتهای گستردهای داشت. کاوه گلستان فرزند فقید این خانواده، عکاسی مطرح بود.
ابراهیم گلستان در زمان کودکی لیلی، کارمند شرکت نفت بود و خانوادهی گلستان به واسطهی شغل پدر، مدت کوتاهی را در آبادان زندگی کردند و بعد دوباره به تهران بازگشتند. افراد بزرگی نظیر سیمین دانشور، اخوان ثالث، جلال آلاحمد، احمدرضا احمدی، صادق چوبک و... در خانهی آنها رفتوآمد داشتند و لیلی این فرصت را داشت تا از نزدیک با این بزرگان آشنا شود و از محضرشان بهره ببرد. او تا مقطع نهم متوسطه در تهران بود و بعد از آن برای تحصیل به فرانسه رفت و در مدرسهای شبانهروزی با مدیریت راهبههای دومینیکن مشغول به تحصیل شد. وی بعد از آن به پاریس رفت و در مدرسهی هنرهای تزئینی پاریس، تحصیلات خود را در رشتهی طراحی پارچه آغاز کرد. گلستان همچنین در کلاسهای آزاد دانشگاه سوربن شرکت کرد و به مطالعهی ادبیات فرانسه و تاریخ هنر جهان مشغول شد. او در فرانسه از نزدیک با تروفو، گدار و تارکوفسکی آشنایی پیدا کرد.
بعد از پایان درس، وی به ایران بازگشت و در کارخانه پارچهبافی مقدم به عنوان طراح پارچه شروع به کار کرد. او در سال 1345 در سازمان تلویزیون ملی به عنوان طراح لباس مشغول به کار شد و بعد از چندی مدیر قسمت برنامههای کودک و نوجوان گردید. لیلی گلستان به مدت هفتسال در فضای تلویزیون فعالیت داشت. او در تیر ماه سال 1347 با نعمت حقیقی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای مانی، صنم و محمود است. این ازدواج بعد از مدتی به جدایی ختم شد و لیلی و نعمت مسیر زندگی مشترک خود را از هم جدا کردند. بعد از چندی وی به ادبیات روی آورد و شروع به نوشتن مقاله و ترجمهی آثار مختلف کرد. اولین کار جدی او در حوزهی ترجمه، کتاب زندگی، جنگ و دیگر هیچ اثر اوریانا فالاچی است.
او در سال 1360 گاراژ خانهی خود را به کتابفروشی تبدیل کرد. احمد شاملو، احمد محمود، علیاکبر سعیدی سیرجانی و... از جمله افرادی بودند که در این کتابفروشی رفتوآمد داشتند. لیلی در سال 1368 تصمیم گرفت کتابفروشی خود را به نگارخانهی هنرهای تجسمی تبدیل کند. در آن روزگار تعداد محدودی نگارخانه در تهران وجود داشت و این تغییر شغل، ریسک بزرگی برای او محسوب میشد. امروزه تمامی هنردوستان نگارخانهی گلستان را میشناسند. این نگارخانه تا به حال میزبان آثار افراد مختلفی مانند سهراب سپهری، نصرالله کسرائیان، پرستو فروهر و... بوده است.
لیلی بعد از فوت برادرش، به همراه دوستان کاوه بنیاد کاوه گلستان را تأسیس کرد و خودش دبیری این جشنوارهی هنری را بر عهده گرفت. لیلی گلستان تجربهی نوشتن در مطبوعات را هم دارد و در مجله ها و روزنامههای مختلفی مانند تماشا، رودکی، شرق، ایران، همشهری، نشاط و... مطلب نوشته است. او علاوه بر ترجمهی آثار مختلف داستانی و غیرداستانی، تألیفات زیادی نیز از خود به جای گذاشته است. قصهها و افسانهها، اوندین، مردی با کبوتر، یونانیت و آخرین قرن قبل از بشر، بوی درخت گویاو، گزارش یک مرگ، زندگی در پیش رو، میرا و... از جمله آثار موفق او در حوزهی ترجمه هستند.
آثار
کتاب قصهها و افسانهها
کتاب قصهها و افسانهها اثر لئوناردو داوینچی است. این کتاب در سال 1972 منتشر شد. تعریف کردن داستان، نیاز به مهارتهای خاصی دارد و قصهگویی یک هنر است. داوینچی گذشته از نقاشی، مجسمهسازی، معماری و...، در این هنر هم استعداد و نبوغ ویژهای داشت. قصهها و افسانهها به همت نشر ثالث منتشر شد. این کتاب، داستانهای کوتاهی دارد و خواندن آنها وقت زیادی از مخاطبان نمیگیرد. داستانهای کتاب در نهایت سادگی نوشته شدهاند و دربردارندهی نکات اخلاقی و پند و اندرزهای متعدد هستند. برف، عنکبوتی در سوراخ کلید، شعلهها و شمع، پلیکان و... تنها بخشی از داستانهای کتاب قصهها و افسانهها را تشکیل میدهند.
کتاب اوندین
کتاب اوندین نمایشنامهای است که در سه پرده روایت میشود. این کتاب را ژان ژیرودوی فرانسوی با نگاهی به اثر دولاموت فوکهی آلمانی نوشته است. این اثر در سال 1938 منتشر شد. کتاب اوندین داستانی از دنیای پریان را روایت میکند. شوالیهای به نام هانس به درخواست نامزدش اوندین به یک مأموریت میرود او در طی مسیر با روح چشمه، اوندین، آشنا میشود. پس از مدتی، هانس و اوندین به یکدیگر علاقهمند میشوند و با هم ازدواج میکنند و این مسئله، داستان کتاب را شکل میدهد. نویسنده اوندین، در اثر خود به بررسی روابط انسانی مانند عشق، خیانت، تعهد، وفاداری و... میپردازد. این کتاب کوتاه 150 صفحهای را نشر نیلا منتشر شده است.
کتاب مردی با کبوتر
رومن کاتسف را با نام مستعار رومن گاری میشناسیم. مردی با کبوتر اثر این نویسنده است. رومن گاری برای مدتی در هیئت نمایندگان سازمان ملل متحد عضو بود. او برای نوشتن کتاب مردی با کبوتر، ساختمان سازمان ملل را به عنوان محل اصلی وقوع داستان انتخاب کرد و ترجیح داد کتاب را با نام مستعار جدیدی منتشر کند. وی نام فوسکو سینی بالدی را برگزید.
داستان در مورد مردی به نام جانی است. جانی اهل تگزاس است. او به سبب تحصیلات و مطالعات خود، عقاید و ارزشهای سازمان ملل را به شدت قبول دارد و گام برداشتن در جهت رسیدن به آرمانهای جهانی سازمان را تنها راه رسیدن به بهشت زمینی تصور میداند. جانی با تلاشهای فراوان، موفق میشود تا به همراه کبوتر خود در یکی از سولههای سازمان ملل متحد مخفی شود و از نزدیک و بدون پرده در جریان تمام اتفاقات و حوادث، قرار بگیرد. پس از چندی او متوجه میشود که آرمانهای سازمان ملل فقط شعار است و ناگهان تمام باورهای قبلی خود را از دست میدهد. وی تصمیم میگیرد تا در این زمینه مردم را آگاه کند، نقابها را کنار بزند و چهرهی واقعی این سازمان را به همهی دنیا نشان دهد و این مسئله، موضوع اصلی کتاب است.
مردی با کبوتر رمانی سیاسی و انتقادی است. کتاب نثری ساده و روان دارد و با زبانی جذاب و طنز روایت شده است. عملکردها و تصمیمهای مختلف اعضای سازمان ملل، در احوالات تمام مردم دنیا اثر میگذارد و گاهی یک تصمیم میتواند سرنوشت جهان را تحت تاثیر قرار دهد. رومن گاری به سبب تجربهی کار در این سازمان، خیلی خوب این نکته را درک کرده است. او سعی دارد در کتاب خود، از سیستم حاکم در سازمان ملل انتقاد کند. وی در قالب نماد، نظریات خود را به صورت کنایی و استعاری مطرح میکند. کتاب را لیلی گلستان در سال 1363 ترجمه و ابتدا نشر آبی و سپس نشر ثالث آن را منتشر کردند.
کتاب یونانیت و آخرین قرن قبل از بشر
لیلی گلستان با ترجمهی کتاب یونانیت و آخرین قرن قبل از بشر، قدرت خود را در عرصهی ترجمه به همگان نشان داد، زیرا برای ترجمهی شعر سایر افراد و نشان دادن احساسات شاعر، مهارت ویژهای مورد نیاز است. این مجموعه شعر اثر یانیس ریتسوس شاعر یونانی قرن بیستم میلادی است.
اشعار این کتاب از سه دفتر نگاتیوهای سکوت، اپیتافیوس و دیگ دود زده، گزینش و جمعآوری شدهاند. سادگی شعرهای این کتاب به دل مخاطب مینشیند. ریتسوس در اثر خود به اصل عینیتگرایی نظر داشته و از مفاهیم اسطورهای در کتاب خود استفاده کرده است. وی در اشعار خود در مورد مسائل مختلفی مانند مبارزه، جنگ، توجه به مردم، میهن دوستی و... صحبت میکند.
کتاب بوی درخت گویاو
کتاب بوی درخت گویاو در واقع یک مصاحبهی جامع و کامل به صورت مکتوب است. پلینیو مندوزا کتاب را نوشته است. او در این کتاب به سراغ دوست خود گابریل گارسیا مارکز رفت و با او به گفتگو نشست. بوی درخت گویاو برای اولین بار در سال 1982 منتشر شد. در این کتاب با زندگی خصوصی مارکز آشنا میشویم، همراه با او خاطرات کودکیاش را مرور میکنیم، نوع نگاهش به زندگی و عشق را میبینیم، از سفرهایی مختلف او و دغدغههای شخصیاش مطلع میشویم و در مورد سبک نوشتن وی و طریقهی استفاده از رئالیسم جادویی در آثارش اطلاعات خوبی به دست میآوریم.
کتاب گزارش یک مرگ
کتاب گزارش یک مرگ اثر گابریل گارسیا مارکز است. او در این کتاب داستانی جنایی را برای مخاطب خود به تصویر میکشد و داستان مردی به نام سانتیاگو ناصر را روایت میکند. به سانتیاگو اتهام رابطهی نامشروع با دختری به نام آنخلا را زدهاند و برادران دختر برای حفظ آبروی خانواده، سانتیاگو را میکشند. قبل از وقوع قتل، همهی مردم از این اتفاق خبر دارند؛ اما هیچکس مخالفتی نمیکند و به یاری مرد جوان به پا نمیخیزد. حالا سالها از این قتل گذشته است و دوست سانتیاگو میخواهد دوباره خوانش پروندهی این قتل را از سر بگیرد. با مطالعهی دوبارهی همهی ابعاد پرونده، حقایق جدید و تازهای برای همگان روشن میشود. مارکز در این کتاب به نقد عقاید سنتی و قدیمی و ناموسپرستیهای متعصبانه و بدون فکر پرداخته است. نشر مرکز کتاب گزارش یک مرگ را منتشر کرده است.
کتاب مردی که همهچیز همهچیز همهچیز داشت
کتاب مردی که همهچیز همهچیز همهچیز داشت آخرین اثر میگل آنخل آستوریاس است. این رمان در سال 1973 منتشر شد. وی در این کتاب به سراغ داستان زندگی مردی میرود که قدرتی خارقالعاده دارد. همهی فلزات به بدن این مرد میچسبند و در شرایط سختی زندگی میکند. وی شبها در نمک سفید میخوابد تا زیر وسایل فلزی اطراف دفن نشود. مردم برخورد متفاوتی با این مرد دارند. آنها گمان میکنند که شیطان در جسم و روح او نفوذ کرده است و از او دوری میکنند. رفتارهای اطرافیان باعث شده تا شرایط از قبل هم برای او دشوارتر شود. وی در نهایت تصمیمی عجیب میگیرد و مسیر زندگیاش برای همیشه تغییر میکند.
میگل آنخل آستوریاس این کتاب را به شیوهی سوررئال خلق میکند و فضایی فانتزی میآفریند. او به دنیای خیال سفر کرده و از عناصر سحر و جادو، اعتقادات خاص مردم بومی، خرافهپرستی و... کمک میگیرد. کتاب مردی که همهچیز همهچیز همهچیز داشت در 6 فصل نوشته شده است و دانای کل آن را روایت میکند.
برای آشنایی بیشتر با آثار لیلی گلستان میتوانید به یادداشتهای مرتبط با ترجمههای ایشان در سایت آوانگارد مراجعه بفرمایید و اطلاعات خوبی بهدست آورید.
لیلی گلستان کتابهای خوبی را برای ترجمه انتخاب میکند. او نثر روانی دارد و ترجمههایش بسیار خواندنی هستند. اگر دوست دارید با ترجمهای خوشخوان مواجه شوید، هنگام خرید کتاب، آثار ترجمه شدهی لیلی گلستان را فراموش نکنید.
[1]- (گاری، 1363: 36و37)
دیدگاه ها
زنان خود ساخته ای که بدون نام و ثروت پدر آثار بسیار آفریدند و برای جامعه و زنان مفید بودند خیلی زیاده منتها خود پیشرو پنداری ایشون رو هیچکس نداره
موافقم