« دوم سروان بنتیک بود که به خانواده و سگ و عید میلاد مسیح و مراسم آن علاقه داشت. برای سروان بودن سنش خیلی زیاد بود. اما فقط جاهطلبی مخصوص، او را در همان درجه نگاه داشته بود. قبل از جنگ به مردم طبقه متوسط انگلیسی زیاد علاقه داشت، لباس انگلیسی میپوشید، سگهای انگلیسی نگاه میداشت. چپق انگلیسی میکشید، توتون مخلوط مخصوصی که از لندن برایش میفرستادند دود میکرد، و آن مجلههای محلی انگلیسی را مشترک بود که برتری نسبی سگهای شکاری انگلیسی را میستایند. تعطیلات خود را در ساسکس انگلستان میگذراند و خوشش میآمد که در بوداپست یا پاریس او را به جای یک لرد انگلیسی بگیرند. جنگ تمام این علاقه ظاهری را به ظاهر عوض کرد، اما سروان بنتیک بیش از آن با یک چپق، چپق کشیده و بیش از آن یک عصای تعین را به دست گرفته بود که بتواند آن چپق یا آن عصا را ناگهان کنار بگذارد. یک بار پنج سال پیش، نامهای به امضاء ادموند تویچل، که یک نام انگلیسی است، راجع به خزان سبزهها در اراضی واقع بین انگلیس و گال، به روزنامهی تایمز نوشته بود، و این نامه را روزنامه تایمز به طبع رسانده بود. اگر سن سروان بنتیک برای سروان بودن زیاد بود، در ازاء سن سروان لوفت برای این مقام بسیار کم بود. سروان لوفت که سومین عضو ستاد سرهنگ لاسر بود تا حدامکان سروان بود. زندگی و نفس کشیدن همان سروانی او بود. هیچ لحظه نبود که غیر نظامی باشد. جاه طلبی پرفشاری او را پیش میراند تا از درجات نظامی یک به یک بالا برود. مثل خامه که در شیر رها شود، رفته رفته رو به سطح بالای نظام میرفت. پاشنههایش را مانند یک رقاص ماهر به هم میکوفت. همه گونه آداب نظامی را میدانست و اصرار داشت که تمام آنها را رعایت کند.»[1]
در دنیای امروز تماشای فیلم، یکی از تفریحات جذاب، اقتصادی و سرگرمکننده محسوب میشود و در بین افراد با روحیات مختلف طرفداران زیادی دارد. عدهای فیلمهای اکشن را دوست دارند و برخی دیگر فیلمهای تخیلی را برای دیدن انتخاب میکنند. برخی از افراد به سراغ ژانر رمانتیک میروند، عدهای فیلمهای آموزنده را میپسندند و بسیاری از افراد به فیلمهای کمدی علاقه دارند. نکات مختلفی وجود دارد که باعث میشود یک فیلم جذابیت بیشتری پیدا کند. استفاده از بازیگران مطرح و خوشچهره میتواند در ابتدا نظر مخاطبان را به یک فیلم جلب نماید، نورپردازی اصولی در فیلم میتواند صحنههای بینظیری برای بینندگان خلق کند، موسیقی فیلم این قابلیت را دارد که تا مدتها در ذهن مخاطبان باقی بماند و تدوین خوب و درست میتواند باعث تبدیل یک فیلم به شاهکاری هنری شود؛ اما تمام این نکات جزو مسائل فرعی یک اثر سینمایی محسوب میشوند.
اصلیترین مسئلهای که میتواند یک فیلم را برای بینندگان لذت بخش کند، یک فیلمنامهی درست و بدون ایراد است. یک داستان جذاب میتواند بینندگان را تا آخرین لحظه بر روی صندلیهای خود میخکوب کند تا بخواهند بدانند، پایان داستان چه اتفاقی میافتد و شخصیتها در انتها چه اوضاع و احوالی دارند. در حقیقت فیلمنامهی خوب میتواند باعث نجات یک فیلم شود. بعضی وقتها نویسندهها به سراغ کارگردانان میروند تا از اثرشان استفاده شود و گاهی اوقات کارگردانها به سراغ نویسندهها و فیلمنامهنویسان مطرح میروند و از آنها میخواهند تا بر اساس طرح ذهنی خود، اثری جذاب خلق کنند. بعضی از کارگردانها هم برای ساخت فیلمهای وزین به دنبال راههای مطمئنتر هستند. آنها کتابهای مشهور و پر فروش را انتخاب میکنند که داستانهای جذابی دارد و بعد، اثر خود را بر اساس اقتباس از این کتابها میسازند. از کتاب بسیاری از نویسندگان تا به امروز فیلمهای درخشانی ساخته شده است. جان اشتاینبک یکی از این نویسندهها است که آثارش بارها مورد استفادهی کارگردانهای مختلف قرار گرفته است.
جان اشتاینبک که بود؟
جان ارنست استاینبک جونیور در 27 فوریه سال 1902 در کالیفرنیا چشم به جهان گشود. او در ایران با نام جان اشتاینبک معروف است. پدر جان به شغل خزانهداری مشغول بود و مادرش معلمی دلسوز و مهربان بود. او از همان کودکی به راهنماییها و کمکهای مادر به دنیای ادبیات علاقه داشت. وی در دورهی دبیرستان به مدرسهای در سالیناس کالیفرنیا رفت و به کسب علم مشغول شد. بعد از آن، جان به سوی دانشگاه استنفورد رهسپار گشت و در رشتهی ادبیات انگلیسی درس خواند؛ اما خیلی زود از تحصیل کنارهگیری کرد و بدون اینکه مدرک تحصیلی خود را دریافت کند، به نیویورک سفر کرد و به مدت دو سال در آنجا ماندگار شد. جان اشتاینبک برای گذراندن زندگی به سراغ شغلهای مختلفی رفت. او برای مدتی در یک مزرعه مشغول به کار شد و کمی بعد به سراغ کارگری رفت. مدتی در داروخانه کار میکرد و برای چند وقت به شغل میوهچینی روی آورد. او همچنین تجربهی پاسبانی را نیز داشته است. جان مدتی هم در حوزهی خبرنگاری و روزنامهنگاری فعالیت داشت و در تمام این مدت، نوشتن را فراموش نکرده بود و در اوقات فراغت داستانهای مختلفی مینوشت.
اشتاینبک در ابتدا عقاید چپ گرایانه داشت؛ اما کمکم از آن عقاید کنارهگیری کرد و حتی در میدانهای نبرد جنگ آمریکا در ویتنام حاضر شد و برای پیروزی کشورش تلاش نمود. کتاب جام زرین اولین اثر جان بود که در سال 1929 منتشر شد. موشها و آدمها، خوشههای خشم، دشت بهشت، ماه پنهان است، مروارید، سلطنت کوتاه پین چهارم، روزگاری جنگ درگرفت، آرتور شاه و دلاوران و...، از جمله آثار مطرح او هستند. جان اشتاینبک برای بیان داستانهای خود در بیشتر اوقات لحن شوخ و طنز را انتخاب میکرد. وی همواره نسبت به معضلات اجتماعی واکنش نشان میداد و درد و رنجهای مختلف آدمیان را به تصویر میکشید. او فقر و غم را خیلی خوب برای مخاطبان خود ترسیم میکرد. او برای داستانهای خود سبک سوسیال رئال را انتخاب میکرد و بعد با آمیختن رگههایی از ناتورالیسم، رمانهایی معناگرا میآفرید.
وی کتابهای زیادی نوشته بود؛ اما تورتیا فلت رمانی بود که باعث دیده شدن آثار او بین مردم و منتقدان ادبی شد. جان یکی از تاثیرگذارترین نویسندههای کلاسیک آمریکایی محسوب میشود و جوایز متعددی در حوزهی ادبیات دریافت کرده است. دریافت نوبل ادبیات سال 1962 یکی از این جوایز مهم است. کارگردانهای بسیاری از روی کتابهای این نویسنده، فیلمهای سینمایی ساختهاند. موشها و آدمها، خوشههای خشم، ذرت داغ، مروارید، پونی سرخ، شرق عدن و... تنها بخشی از این کتابها است که به فیلمنامه تبدیل شده است. جان اشتاینبک در 20 دسامبر سال 1968 به علت بیماری قلبی برای همیشه چشم از جهان فروبست و به خوابی ابدی رفت.
آثار جان اشتاینبک
کتاب خوشههای خشم
کتاب خوشههای خشم در سال 1939 منتشر شد. نویسنده در این کتاب به سراغ داستان زندگی خانوادهای فقیر رفته است. در اوکلاهما طوفان شن به راه افتاده و خشکسالی گستردهای رخ داده است. تمام زمینها نابود شده است و مردم بدهکار وامهای سنگین بانکی هستند و دیگر توانایی پرداخت ندارند. ماشینآلات صنعتی و مدرن کشاورزی گسترش پیدا کرده و بسیاری از افراد بیکار شدهاند. تام، پسر خانواده به تازگی از زندان آزاد شده است. او به همراه بقیهی اعضای خانواده از اوکلاهما به کالیفرنیا مهاجرت میکنند تا برای خود زندگی بهتری را رقم بزنند؛ اما این اتفاق نمیافتد و گرفتار مشکلات دیگری میشوند.
جان اشتاینبک در این رمان به بررسی رکود اقتصادی آمریکا میپردازد و سعی دارد تا مسائل و مشکلات اجتماعی آن دوران را در کتابش منعکس کند. او ضمن بیان داستان، به حوادث تاریخی آن روزگار اشاره میکند و به نقد مسائل اقتصادی میپردازد. او شرایط زندگی کارگران را در کنار ثروتمندان به تصویر میکشد و بر مفاهیمی مانند دوری از طمع، ظلمستیزی، اهمیت عدالت و... تاکید میکند. خوشههای خشم به شدت مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت و جان اشتاینبک برای این کتاب جایزه پولیتزر را دریافت کرد. شاهرخ مسکوب، عبدالرحیم احمدی، رضا اسکندری و عبدالحسین شریفیان، از جمله مترجمانی هستند که این اثر ارزشمند را ترجمه کرده و در اختیار علاقهمندان قرار دادهاند.
خوشه های خشم
کتاب موشها و آدمها
کتاب موشها و آدمها در سال 1973 منتشر شد. اشتاینبک در این کتاب داستان زندگی لنی اسمال و جرج میلتون را روایت میکند. لنی و جرج، دو کارگر مهاجری هستند که در زمان رکود عجیب و سخت کالیفرنیا زندگی میکنند و در یک اصطبل اسب مشغول به کار هستند. آنها تصمیم دارند تا برای خود یک مزرعه تهیه کنند و برای خودشان کار کنند. روحیات این دو نفر به طور کامل با یکدیگر متفاوت است؛ اما به نوعی مکمل هم هستند. لنی، کودن است و از مشکلات ذهنی رنج میبرد. او طی یک اتفاق همسر پسر ارباب را میکشد و ناچار میشود تا فرار کند. همه به دنبال لنی میگردند تا او را پیدا کنند. حوادثی که در پی این تعقیب و گریز اتفاق میافتد و ماجراهایی که برای لنی و جرج پیش میآید، داستان این رمان را شکل میدهد. پایان داستان موشها و آدمها به شدت تلخ است و ذهن خواننده را تا مدتها درگیر میکند.
نویسنده در این کتاب از نماد بهره گرفته تا مشکلات مهاجران و سختی کار آنان را خیلی خوب به مخاطبان خود نشان دهد. او رکود اقتصادی دهه 1930 آمریکا را در نهایت هنرمندی به تصویر کشیده و در این بین از تجربههای زیستهی خود هم استفاده کرده است. این رمان سرشار از دیالوگهای عمیق است و انسان را به فکر فرو میبرد. موشها و آدمها توسط سوم شخص روایت میشود. افراد مختلفی این اثر را ترجمه کردهاند. مهدی افشار، سروش حبیبی، فرزام حبیبی اصفهانی، پرویز داریوش و...، تنها تعدادی از این مترجمان هستند.
موش ها و آدم ها | نشر ماهی (جیبی)
کتاب دشت بهشت
کتاب دشت بهشت در سال 1932 منتشر شد. این کتاب یک مجموعه داستان جذاب است که 12 داستان را شامل شده و بین آنها پیوستگی دیده میشود. موقعیت تمام داستانها در یک دهکدهی زیبا در حوالی کالیفرنیا است و نویسنده بار دیگر به سراغ داستان زندگی مهاجران و مشکلات مربوط به آنان میرود. او در این کتاب داستانهایی تراژدی را با استفاده از طنزی سیاه روایت میکند. پرویز داریوش پیشتر این مجموعه داستان را با نام چمنزارهای بهشت ترجمه کرده بود و در حال حاضر، کتاب دشت بهشت با ترجمهی اسدالله امرایی موجود است.
کتاب ماه پنهان است
رمان ماه پنهان است در سال 1942 منتشر شد. این کتاب را میتوان از منظر ادبیات مقاومت مورد بررسی قرار داد. جان اشتاینبک در این اثر به جنگ جهانی دوم اشاره دارد و گسترش عقاید فاشیسم در اروپا را به تصویر میکشد. او داستان مردمی آرام را روایت میکند. روزی از روزها، مهاجمان به شهر این مردم حمله کرده و به سرعت شهر را فتح میکنند. مهاجمان و اشغالگران سعی دارند تا مردم را مجبور کنند برای آنان از دل معدنها ذغال سنگ استخراج کنند. آنها از شهردار میخواهند تا مردم را به این کار وادار کند؛ اما شهردار عقیده دارد مردم باید طبق عقیده و راحتی خود عمل کنند و نباید آنان را به انجام کاری مجبور کرد. در پی همین اتفاقات، یکی از مهاجمان به دست مردی از اهالی شهر به قتل میرسد و این مسئله تازه شروع داستانی تازه است.
نویسنده در این رمان کوتاه، مفهومی مانند آزادی را میستاید و اهمیت میهن دوستی را به مخاطبان خود نشان میدهد. او سعی دارد تا ظلمستیزی را به تصویر بکشد و ستم، زورگویی، تجاوز به خاک دیگران و..، را مورد نکوهش قرار دهد. شهرزاد بیات موحد، پرویز داریوش و کریم احمدی از جمله افرادی هستند که این اثر را به فارسی ترجمه کردهاند.
ماه پنهان است
کتاب مروارید
کتاب مروارید در سال 1947 منتشر شد. نویسنده برای نوشتن این داستان از یک افسانهی مکزیکی الهام گرفته است. او داستان خانوادهای فقیر را روایت میکند که به سختی روزگار میگذرانند. روزی از روزها، عقرب پسر کوچک خانواده را نیش میزند. پدر و مادر با نگرانی بچه را به نزد پزشک میبرند؛ اما به علت نداری و فقر، پزشک از دیدن بیمار خودداری میکند. پدر برای به دست آوردن پول به دریا میزند و موفق میشود مرواریدی بزرگ پیدا کند؛ اما وجود این مروارید، باعث میشود تا زندگی این خانواده به طور کامل دچار تغییر و تحول شود.
اشتاینبک در این رمان سعی دارد تا چهرهی فقر را عریانتر از همیشه به مخاطب خود نشان دهد. او از سبک ناتورالیسم استفاده میکند و تبعیض نژادی، نبود عدالت اجتماعی، زیاد بودن فقر و... را در دل داستان مورد انتقاد جدی قرار میدهد. افراد مختلفی این رمان را به فارسی ترجمه کردهاند. سیروس طاهباز، محمدجعفر محبوب و محسن سلیمانی و...، تنها تعدادی از این مترجمان هستند.
مروارید | نشر علمی و فرهنگی
آثار جان اشتاینبک بسیار خواندنی است و به دل خواننده مینشیند. او از تجربههای زیستهاش استفاده میکند و فضاهایی واقعی و قابل باور را میآفریند و سعی دارد در جهت برقراری عدالت اجتماعی گامی موثر بردارد. اگر به خواندن آثار کلاسیک آمریکایی علاقهمند هستید، خواندن آثار جان اشتاینبک را بههیچوجه از دست ندهید.
[1]- (اشتاینبک، 1334: 37و38)
- نویسنده: جان اشتاین بک
- ناشر: ماهی
- ناشر: علمی و فرهنگی
- ناشر: امیرکبیر
- ناشر: نگاه
- ناشر: افق
- مترجم: اسدالله امرایی
- مترجم: شهرزاد بیات موحد
- مترجم: شاهرخ مسکوب
- مترجم: عبدالرحیم احمدی
- مترجم: رضا اسکندری آذر
- مترجم: عبدالحسین شریفیان
- مترجم: سروش حبیبی
- مترجم: فرزام حبیبی اصفهانی
- مترجم: پرویز داریوش
- مترجم: محسن سلیمانی
- دستهبندی: پروندهها
- مترجم: محمدجعفر محجوب
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.