آنی ارنوکس (آنی ارنو)[1]، نویسندهی فرانسوی هشتادودوساله، موفق به دریافت Nobel Prize in Literature نوبل ادبیات [2] سال ۲۰۲۲ شد. این جایزه برای شجاعت و هوش بالینیای به او اعطا شد که به وسیلهی آن، ریشههای آثارش را بهخوبی کشف کرده وگزیدهای از خاطرات شخصی خود را نیز به آنها افزوده است. دلیل برجستگی این نویسنده، آثاری است که مرز بین خاطرات و داستان را محو خود قرار میدهند. اگرچه اکثر رمانهای ارنو زندگینامهای هستند، اما او رمانهایی دربارهی زندگی روزمره در فرانسه و رمانهای غیرداستانی نیز مینویسد. ارنو که از جمله تحسینشدهترین نویسندگان کشورش است، یکی از کاندیدهای جایزهی نوبل ادبیات بود و موفق به دریافت این جایزه شد. مطابق اعلامیهی نوبل، هنوز نتوانستهاند با ارنو تماس تلفنی برقرار کرده و او را از جایزهی نوبل ادبیات خود که ارزش تقریبی ۹۰۰۰۰۰ دلار آمریکا دارد، مطلع کنند؛ اما انتظار میرود بهزودی بتوانند با او صحبت کنند.
آخرین نویسندهی فرانسوی که موفق به دریافت جایزه نوبل شد، پاتریک مودیانو[3] در سال 2014 بود و پس از او، اکنون ارنو این جایزه را از آن خود کرده است. او همچنین شانزدهمین نویسندهی فرانسوی است که تابهامروز برندهی جایزهی نوبل ادبیات شده است. آندرس اولسون[4]، رئیس کمیتهی نوبل، دربارهی آثار و عملکرد ارنو در آن گفته است: «ارنو بهطور مداوم و از زوایای مختلف، زندگیای را بررسی میکند که در آن تفاوتهای شدیدی در زمینههای جنسیت، زبان و طبقهی اجتماعی مشهود است.»
ارنو در سال ۱۹۴۰ در فرانسه به دنیا آمد و در شهر کوچک ایوتوت[5] در نرماندی[6] بزرگ شد. او در دانشگاه روئن تحصیل و سپس در دبیرستانی شروع به تدریس کرد. از سال ۱۹۷۷ تا ۲۰۰۰، او استاد مرکز آموزش مکاتبهی ملی[7] در فرانسه بود. اولسون میگوید: «مسیر او برای نویسندگی بسیار طولانی و دشوار بوده است.»
اولین کتاب او کابینتهای خالی[8] نام دارد که ابتدا در سال ۱۹۷۴ به زبان فرانسوی و سپس در سال ۱۹۹۰ با عنوان پاکشده[9] به زبان انگلیسی منتشر شده است. نویسنده در سال ۲۰۲۰ در مصاحبهای با نیویورک تایمز گفت: «شوهرم بعد از اولین نوشتهام مرا مسخره کرده بود و به همین خاطر، پیش او وانمود کردم که دربارهی پایاننامهی دکترا تحقیق میکنم و مینویسم. این کار باعث شد زمانی داشته باشم که در تنهایی نوشتن کتابم را به پایان برسانم.»
در کنفرانس مطبوعاتی برای اعلام این خبر، از آندرس اولسون، رئیس کمیتهی ادبیات نوبل، پرسیده شد: «آیا در اهدای این جایزه به کسی که کتابی مانند کابینتهای خالی نوشته است، دلایل سیاسی دخیل است؟» اولسون مخالفت کرد و گفت که کمیته بر ادبیات و کیفیت ادبی تمرکز دارد. او گفت: «برای ما نیز بسیار مهم است که برنده، اثری جهانی در کارنامهی خود داشته باشد. اثری که بتواند به دست همهی مردم جهان برسد.»
چهارمین کتاب او که مکان[10] نام دارد، بهعنوان یک شاهکار ادبی شناخته میشود. کتابهای مکان و داستان یک زن[11] بهطور رسمی در سال ۱۹۸۸ به زبان فرانسوی منتشر شده و به برجستهترین آثار کلاسیک معاصر فرانسه تبدیل شدهاند.
پس از دههها کاوش در گذشتهی خود، ارنو کتاب سالها[12] را برای اولین بار در سال ۲۰۰۸ منتشر کرد و بسیاری از منتقدان آن را مهمترین اثر او میدانستند. این کتاب نگاهی گسترده داشت به جامعهای که ارنو در آن بزرگ شده بود: بررسی هر سال از زندگی او در سالهای ۱۹۴۰ تا ۲۰۰۶. آذرین صادق[13] در سال ۲۰۱۸ در بررسی ترجمهی انگلیسی کتاب سالها، خواندن آن را با کندن عکسهای قدیمی خانوادگی مقایسه کرد. صادق مینویسد: «تصاویر گذشتهی ارنو در نظر خوانندگان این کتاب، اشکالی شکسته با سوراخهایی در سراسر خود هستند. خواننده از میان این انبوه تصاویر و متون ورق میزند و احساس میکند در گذشته غوطهور شده است، سالها آمدهاند و رفتهاند و بیش از نیمی از زندگی گذشته است و از آن فقط عکسهایی در حافظه ثبت شده و باقی آن ناپدید شده است.»
ارنو برای کتاب زندگینامهای سالها، توانست جایزهی پریکس رنودو[14] را در فرانسه به دست آورد. در سال ۲۰۱۹ ترجمهی انگلیسی این کتاب با برگردانِ آلیسون ال استرایر[15] در فهرست نهایی جایزهی بینالمللی من بوکر قرار گرفت.
آنکیتا چاکرابورتی[16] در گاردین[17] میگوید: «کتاب گم شدن ارنو که رابطهی حساس او با یک دیپلمات روسی را ثبت میکند، توانسته است به خوبی با عاشقان همذاتپنداری کند. این کتاب دستورالعملی است برای کمک به عاشقان در جهت یافتن موجودیت خود، هنگامی که مانند ارنو در عشق گم شدهاند.»
چاکرابورتی[18] نوشت: «کیفیتی که نوشتههای ارنو را در زمینهی روابط عاطفی از دیگران متمایز میکند، نبودِ احساس شرم است. او انگیزهی مرگ، احساس شادی و حتی اتفاقات آسیبزنندهای مانند ازدستدادن فرزند را مطرح میکند، اما هرگز آنها را نکوهش نمیکند. خواندن آثار او به معنای پاک کردن ذهنیت خود از این تصور است که تمایل به رابطهی عاطفی و غریزی شرمآور است.»
همچنین اولسون میگوید ارنو بهوضوح به نیروی رهاییبخش نوشتن و حس آزادی پس از آن معتقد است. او ادامه میدهد: «اثر او هنجارشکن بوده و به زبان ساده نوشته شده است. او با شجاعت و هوش بالینی عذابی که انسان از تجربهی حضور در اجتماع میکشد را بیان کرده و عواطف و احساسات او مانند شرم، حقارت، حسادت یا بحران هویت را توصیف میکند. او با این کار، به اثری قابل تحسین و ماندگار دست یافته است.»
کتاب ارنو ابتدا در ایالت متحدهی آمریکا بهدست انتشارات هفت داستان[19] که در سال ۱۹۹۵ دن سایمون[20] آن را تأسیس کرده است، چاپ شد. لازم به ذکر است که این مطبوعات به یاد هفت نویسندهای که سایمون برای اولین بار آثار آنها را در انتشارات خود چاپ کرده بود، نامگذاری شده است؛ در میان این هفت نویسنده نام ارنو نیز به چشم میخورد.
در بریتانیا، ناشرِ مستقلِ نسخههای فیتزکارالدو[21] تا به حال هشت کتاب از ارنو منتشر کرده است و علاوهبر آنها، دو کتاب دیگر نیز به زودی منتشر میکند. کتاب شرم[22] و کتاب مرد جوان[23] هر دو در سال دیگر منتشر خواهند شد. ارنو همچنین کتاب دیگری با عنوان به نور نگاه کن، عشق من[24] دارد که اکنون در مرحلهی ترجمه به انگلیسی به سر میبرد و در سال ۲۰۲۳ منتشر خواهد شد.
ناشر ژاک تستارد[25]، ارنو را یک نویسندهی فمینیست بسیار مهم توصیف کرده و گفته است: «کتاب سالها، اولین کتابی است که از او خواندهام و یک کتاب کاملاً خارقالعاده و بدون شک یک شاهکار است.» تستارد همچنین گفته است: «ارنو با کتاب سالها، نوعی تازه از ادبیات را به وجود میآورد. تلفیقی از رمان و زندگینامهای غیرتخیلی و رئال.» او ادامه میدهد: «پروژهی ادبی ارنو، نوشتن در مورد زندگی خود و دستیابی به حقیقت آن بوده است. فکر میکنم او دربارهی تمام رویدادهای مهم زندگیاش نوشته است: آگاهی از طبقهبندی اجتماعی در کودکی، مرگ پدر و مادرش، اولین تجربیات عاطفیاش و سپس دربارهی عشق، میل و اشتیاق. او ۵۰ سال است که این کار را انجام میدهد و آثار او، کاملاً واقعی هستند.»
تستارد با توجه به علاقهاش به خاطرات روزانه و زندگینامهها میگوید: «پروست[26] -برجستهترین نویسندهی مدرن فرانسوی- یک منبع الهام کاملاً آشکار برای ارنو است. او همچنین تحت تأثیر سایمون دوبوار[27] است، اگرچه این دو زن دارای پیشینهی اجتماعی بسیار متفاوتی هستند.» او همچنین میگوید: «ارنو از طبقهی کارگر جامعه بود. همانطور که پیر بوردیو[28]، جامعهشناس فرانسوی، روشنفکر عمومی و نویسنده نیز از طبقهی اجتماعی ضعیف بود.»
جایزه نوبل ادبیات به ارزش ۱۰ میلیون کرون سوئد (۸۴۰۰۰۰ پوند) به نویسندهای تعلق میگیرد که طبق وصیت نامهی آلفرد نوبل[29] «کسی است که برجستهترین اثر را در زمینهی ادبیات خلق کرده است، یک اثر ایدهآل.»
سال گذشته این جایزه به عبدالرزاق قورنه[30] برای «سازشناپذیری و دلسوزی در بهتصویرکشیدن دوران استعمار و تأثیرات آن و سرنوشت پناهندگان در شکاف بین فرهنگها و قارهها» اعطا شد. برندگان قبلی عبارتاند از باب دیلن[31]، برای «ایجاد عبارات شاعرانهی جدید در سنت بزرگ ترانهی آمریکایی» و کازوئو ایشی گورو[32] که در رمانهایی با بار عاطفی بسیار، پرتگاهی در احساس توهمآمیز ما از ارتباط با جهان کشف کرده است.
منبع: گاردین
مترجم: نگار فیروزخرمی
[1]- Annie Ernaux
[2]- The Nobel Prize in Literature
[3]- Patrick Modiano
[4]- Anders Olsson
[5]- Yvetot
[6]- Normandy
[7]- National d’Enseignement par Correspondance
[8]- Les Armoires Vides
[9]- Cleaned Out
[10]- La Place (A Man’s Place)
[11]- A Woman’s Story
[12]- The Years
[13]- Azarin Sadegh، نویسندهی ایرانی
[14]- Prix Renaudot
[15]- Alison L Strayer
[16]- Ankita Chakraborty
[17]- the Guardian
[18]- Chakraborty
[19]- Seven Stories
[20]- Dan Simon
[21]- Fitzcarraldo Editions
[22]- Shame
[23]- Le Jeune Homme
[24]- Look at the Light, My Love
[25]- Jacques Testard
[26]- Proust
[27]- Simone de Beauvoir
[28]- Pierre Bourdieu
[29]- Alfred Noble
[30]- Abdulrazaq Gurnah
[31]- Bob Dylan
[32]- Kazuo Ishiguro
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.