
«مردها گریه میکنند» اثری از جانتی هاولی برای کودکان است. همانطور که از عنوان این کتاب پیداست داستان درباره مفهومی بزرگ و جهانی صحبت میکند: گریه کردن مردان نشانه ی ضعف آنها نیست!
این کتاب تصویری به تازگی به دست کودکان فارسیزبان هم رسیده است و میتواند منبعی خوب برای والدین و مربیان باشد که همراه با تغییرات جهانی به خردسالان بیاموزند که بیان احساس غم مخصوص زنان و نشانهای از ضعف نیست.
احساسات آزادند
هنوز هم بسیاری از مردم بر این باورند که مردها باید قوی باشند و نباید احساساتشان را نشان دهند. اما این باور یک کلیشهی قدیمی و نادرست است. برعکس، وقتی مردان احساسات خود را بروز میدهند و دربارهی آنها صحبت میکنند، میتوانند روابط خود را عمیقتر و انسانیتر کنند.
گریه کردن، درست مثل خندیدن یا عصبانی شدن، بخشی طبیعی از زندگی ماست. این کار به ما کمک میکند با احساساتی مانند ترس، غم یا فشار روحی کنار بیاییم. به همین دلیل مهم است که مردها هم یاد بگیرند احساساتشان را بپذیرند و آنها را بروز دهند.
در جامعهی ما، نگاه به «مرد قوی» کمکم در حال تغییر است. حالا بیشتر مردم میدانند که حساس بودن و همدلی داشتن، نشانهی ضعف نیست. بلکه، نشان از شهامت دارد. چون ابراز احساسات، شجاعت میخواهد.
با این حال ما به عنوان والد یا مربی خوب میدانیم که ذهنیت افراد درمورد کلیشههای جنسیتی از همان کودکی شکل میگیرد. کودک خواه ناخواه در معرض این کلیشهها قرار می گیرد و از آنها تبعیت میکند. در این راه لازم است که ما از ابزارهای محتلف و دیدگاههای متنوع بهره بگیریم تا بتوانیم دیدگاه نسل آینده را در مسیر درست هدایت کنیم و در همین نقطه است که کتابها به واسطهی امکانی که به کودک جهت همذات پنداری میدهند ابزاری مناسب به شمار میروند.
داستان تونی و کشف احساسات مردانه
داستان کتاب دربارهی پسربچهای به نام تونی است که اولین روز مدرسهاش در یک مدرسهی جدید است. پدر به دلایلی که در داستان توضیح داده نمیشود، نمیتواند او را تا مدرسه همراهی کند. تونی میترسد و اشک میریزد. پدر که نمیداند چگونه با این موقعیت برخورد کند، در نهایت جملهای کلیشهای به زبان میآورد: «مردها گریه نمیکنند.»
تونی به تنهایی راهی مدرسه میشود و در مسیرش که از دل شهر میگذرد، مردهای زیادی را میبیند که اشک میریزند: یک ماهیگیر با چشمانی پر از اشک، یک نوازنده که گریه میکند و حتی یک نانوا که اشکهایش جاری است. تونی از دل این مشاهدات به درک مهمی میرسد: مردها هم گریه میکنند!
نکتهی برجسته روایت این است که مولف به صورت هوشمندانهای ویژگیهای جسمانی این مردان را نیز توصیف کرده است. مردهای ارتشی، مردهای مسن، مردهای قوی هیکل، مردهای باهوش همگی در مسیر مدرسه او حضور دارند و همگی گریه میکنند و از آن ابایی ندارند.
در نهایت، روز مدرسه بهتر از آن چیزی میشود که قهرمان کتاب انتظارش را داشت. او در مسیر بازگشت به خانه، آدمهای خوشحال زیادی را میبیند و خودش هم احساس خوبی دارد. وقتی به خانه میرسد، پدرش را با چشمانی اشکآلود میبیند. پدر اعتراف میکند که دلش برای او شور میزده و نگران بوده، و حالا از اینکه روز اول مدرسه بهخوبی گذشته، احساس آسودگی میکند. آنها با هم به این نتیجه میرسند که گریه کردن برای مردها هم کاملاً طبیعی و پذیرفتنی است.

چرا کتاب مردها گریه میکنند مهم است؟
همانطور که از روایت مشخص است کتاب دو پیام اساسی را منتقل میکند:
نخست اینکه مردها هم گریه میکنند، و این نه تنها ایرادی ندارد، بلکه نشانهای از انسانبودن و پذیرش احساسات است. و دوم اینکه گریه کردن به معنای فرو رفتن همیشگی در غم نیست؛ آدمها میتوانند احساساتی شوند، گریه کنند، و بعد دوباره لبخند بزنند و خوشحال باشند.
بنابر این کتاب «مردها گریه میکنند» میتواند باعث تقویت همدلی در کودکان شود و زمینهای برای گفتگوی بین پدران و پسران را فراهم بیاورد تا صادقانه دربارهی احساسات خود صحبت کنند.
درواقع این کتاب با روایت موقعیتهایی ساده و آشنا، به کودکان (و بزرگترها) یادآوری میکند که احساسات ظریف، غمها و لطافتها، بخشی از زندگی انسانی هستند – چه کودک باشند، چه بزرگسال، چه زن و چه مرد.
دربارهی نویسنده و تصویرگر، جانتی هاولی
جانتی هاولی نویسنده و تصویرگر بریتانیایی است. او فارغالتحصیل دانشگاه هنرهای لندن است و از آن زمان بهعنوان طراح و تصویرگر مشغول به کار بوده است. کتاب «مردها هم گریه میکنند» نخستین اثر اوست که به خاطر آن برنده دو جایزهی «کتاب کودک جرجیا» و «ارزا جک کیتس» شده است.
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.