چوبک علیه پوپولیسم ادبی

معرفی کتاب همه‌چیز فرو می‌پاشد: زندگی و آثار صادق چوبک نوشته‌ی حسن میرعابدینی

محمدرضا ثامن نسب

شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۴

(6 نفر) 4.9

صادق چوبک

صادق چوبک (1377-1295) از داستان‌نویسان جریان‌‌ساز و تاثیرگذار ادبیات معاصر ایران است. پیدایش فرم داستان کوتاه فارسی توسط محمدعلی جمال‌زاده و نوشتن مجموعه داستان «یکی بود یکی نبود» در سال 1301 آغاز می‌شود. در ادامه با آثار داستانی بزرگ علوی و صادق هدایت این فرم در ادبیات فارسی تثبیت می‌شود. صادق چوبک به نسل دوم داستاننویسی ایران تعلق دارد. نسل مدرنی از نویسندگانی که بعد از شهریور سال 1320 فعالیت ادبی خودشان را شروع کردند. ابراهیم گلستان، جلال آل‌احمد، صادق چوبک از شاخص‌ترین نویسندگان این نسل هستند. نویسندگانی که با مشاهده زندگی تلخ و شرایط آشفته کشور، شروع به نوشتن نتایج و تاثیرات این شرایط بر زندگی مردمان فرودست و بی‌صدا کردند. در میان این نویسندگان صادق چوبک جایگاه مهم و برجسته‌ای دارد. سوژه داستان‌های صادق چوبک، مردمان فرودست و به حاشیه رانده شده است. چوبک تمرکز خودش را بر نوشتن داستان انسان‌های نابود شده و طرد شده گذاشت، شاید شخصیت احمد آقای رمان سنگ صبور، که هدف خودش را این می‌دانست که «نویسنده گداها» باشد، نمونه و ایدئالی از هدف نوشتن در نزد صادق چوبک باشد. همین موضع علت آن شده است که نام چوبک با برچسب ادبی مشخصی نامیده شود: «ناتورالیست». ناتورالیست خواندن صادق چوبک و این‌که او را نویسنده‌ای تمام جبرگرا بدانیم، باعث شده است که بسیاری از نوآوری‌ها و خلاقیت‌های او را در داستان نوشتن نادیده بگیریم. کتاب «همه‌چیز ‌فرو ‌می‌پاشد» نوشته‌ی حسن میرعابدینی، مرور مختصری بر زندگی و داستان‌های صادق چوبک است. میرعابدینی تلاش کرده است در این مرور، از کلیشه‌ها و تصورات ثابتی که درباره میراث ادبی چوبک وجود دارد، فراتر برود و ابعاد تازه‌ای از داستان‌های این نویسنده را برای مخاطب معرفی کند. یک نوع آشنایی زدایی در برخورد با تاریخ ادبیات معاصر فارسی.

سخنگوی بیصدایان

حسن میرعابدینی در کتاب خود، به تفاوت مهمی‌که صادق چوبک با نویسندگان هم‌نسل خود داشت می‌پردازد، اینکه صادق چوبک چگونه با طبقه فرودست و بی صدا در داستان‌هایش مواجه می‌شود؟ صادق چوبک داستان نویسی بود که در داستان‌هایش بر طبقه فرودست و طرد شده تمرکز می‌کرد. چوبک نویسنده زندگی تلخ و مصیبت بار انسان‌های بی پناه بود، انسان‌هایی چون کودکان کار، زنان تن فروش، کارمندان پایین مرتبه دولت، انسان‌های تنها و سرخورده از جامعه. صادق چوبک در زمانه ای به نوشتن چنین داستان‌هایی میپرداخت که فضای کلی ادبیات داستانی ایران، در حال و هوای ادبیات کارگری و توجه بر زنذگی فرودستان میگذشت. نویسندگان این زمان داستان‌های مبارزان جنبش‌های کارگری و شرح تیره‌روزی‌های آنان را با لحن ستایش‌گرایانه و عوام‌گرایانه می‌نوشتند. این نویسندگان اغلب تحتتأثیر داستان‌نویسان ادبیات شوروی و مکتب رئالیسم سوسیالیستی بودند، نوعی از داستان‌نویسی که در آن بر زندگی طبقه کارگر و مبارزات آن با لحن حماسی و ستایشگرایانه می‌پرداخت. به بیان دیگر نگاهی شیفته‌وار و تقدس‌گونه بر زندگی فرودستان داشت. مثال چنین داستان‌هایی در ادبیات ایران در دهه بیست شمسی را می‌توان در داستان‌های به آذین یافت. به آذین در رمان «دختررعیت» تمامی ‌مولفه‌های چنین نگاهی را نشان داده است. اما حسن میر‌عابدینی علت اهمیت و جایگاه متفاوت صادق چوبک را در دوری از این نگاه می‌داند. میرعابدینی کار بزرگ چوبک را شورش برعلیه نگاه عوام گرایانه و پوپولیستی نویسندگان زمان خود می‌پندارد:

«چوبک شخصیت‌های آثارش را از بین فرودست‌ترین مردم جامعه برمی‌گزید، اما در رویکردی متفاوت با توده‌ستایی چیره بر ادبیات آن روزگار، چهره‌ی مقبولی از آنان ارائه نمی‌داد، آنه‌ا را، به‌سبب تحمل زندگی نکبت بار، آماج طنزی آشکار و نهان قرارمی‌داد. گویی جامعه‌ای در حال فروپاشی را به نمایش بگذارد که در لایه زیرینش، خشونت همچون فنر فشرده مفری می‌جست تا فوران کند.»

حسن میرعابدینی بر این باور است که در این نگاه و اندیشه، بیانی اعتراضی وجود دارد، اعتراض بر این‌که این زندگی و شرایط غیرانسانی توسط سوژه‌های ستم‌پذیر استمرار می‌یابد. اعتراض بر علیه وجود چنین ساختارها و جامعه‌ای. در این موضوع به‌جای نگاه ستایشگر نویسندگان رئالیسم سوسیالیستی، نگاه انتقادی و بدبین چوبک قرار می‌گیرد. به نوعی ادبیات برای صادق چوبک ابزاری برای مبارزه با پوپولیسم و عوام فریبی می‌شود. این جدا‌کردن ادبیات از پوپولیسم است که جایگاه چوبک را در ادبیات معاصر ایران ماندگار کرده است.

از دیگر ویژگی‌های مهم داستان‌نویسی چوبک، نحوه برخورد او با زبان است. در صفحه 99 در این باره می‌خوانیم:

«چوبک برای بازنمایی چهره‌های داستانی مطرود کلماتی رانده شده را به کار می‌گیرد. در واقع، با عدول از زبان معیار اعتراض خود را می‌نمایاند، و ترس فراگیر و دامن گستر را نخست از زبان نوشتاری خود دور می‌کند. او برای باورپذیرکردن قصه‌هایش از مردم پاپتی زبانی آشنازدایی شده را به کار می‌گیرد که در این متن‌ها با چنین آدم‌هایی معنا می‌یابد. فعال کردن و غلظت بخشیدن به گویش مطرودان تنوعی به سبک نوشته او می‌بخشد.»

صادق چوبک داستان‌نویسی بود که عمر خود را برای نوشتن داستان مردمان بی صدا و سرکوب شده گذاشت، اما با سبک و روش خاص خودش. او با دوری از نگاه پوپولیستی و قهرمان‌سازانه نویسندگان نسل خود، به خلق داستان‌های زندگی مصیبت‌بار و تلخ این انسان‌ها پرداخت. با نگاهی به شخصیت‌های داستان‌های چوبک، متوجه وجود انسانیت و معصومیتی می‌شویم که به دلیل قرار گرفتن در جامعه و شرایط غیر انسانی ، در آستانه‌ی نابودی و فروپاشی هستند.

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

من از مخلوق خویش ترسیدم

من از مخلوق خویش ترسیدم

معرفی کتاب حدیث شطرنج و آخرین روزهای سیسرو نوشته‌ی اشتفان سوایگ

بازآفرینی واقعیت

بازآفرینی واقعیت

معرفی کتاب هلاک روایت، گزارشی از گرایش‌های موثر چند رمان فارسی نوشته‌ی فواد امیری

در دل کوهستان یخ‌زده به دیدارم بیا!

در دل کوهستان یخ‌زده به دیدارم بیا!

مروری بر کتاب قلمرو رؤیایی سپید نوشته‌ی یاسوناری کاواباتا

کتاب های پیشنهادی