«سپیده دمان اندوهبار، هر ماه هولناک و هر خورشید تلخ است.» لیلیا حسن رمان خود را با تکهای از شعر آرتور رمبو آغاز میکند. آرتور رمبو (1854-1891) شاعر عصیانگر و مدرنیست فرانسوی، در شعر نوآورانه و پیشرو خودش، آشوب و اضطراب جهان را به نمایش میگذاشت. جهانی که در انسان به بی خانگی و بیوطنی دچار میشود و انسان باید با درد اضطراب و تنهایی به زندگی ادامه دهد. رمان خورشید تلخ از لیلیا حسن، توصیف و نمایش چنین دنیایی است: جهان رمبویی.
لیلیا حسن با انتخاب شعری از آرتور رمبو خواسته مخاطب را با فضای رمان آشنا کند. داستان زندگی مهاجران الجزایری به سرزمین فرانسه. داستان اظطراب و بی وطنی مهاجران.
در جست وجوی خانه از دست رفته
مفهوم هوموساکر از مهمترین مفاهیم در اندیشه جورجو آگامبن متفکر ایتالیایی است. هوموساکرها انسانهایی بودند که در دوران رم باستان که قانون بر آنها اعمال میشد و نمیشد. قانون در خصوص آنها فرمان داده بود که نمی توانند به عنوان انسان مقدس شناخته شوند. از سوی دیگر قانون در مورد آنها می گفت اگر کسی این افراد را بکشد، قاتل نیست و به عنوان قاتل شناخته نمیشود. به زبان آگامبن قانون در اینجا ابتدا با دادن یک دستور خاص درباره ی این انسانها آنها را در خود ادغام میکند و میگوید آنها تحت نظارت قانون هستند. اما از سوی دیگر با حذف آنها از دامنهی خود خارج میکند. به باور آگامبن این شیوه برخورد قانون با مردم در رم باستان که یک وضعیت استثنایی بود، امروز به قاعده زندگی ما انسانها تبدیل شده است. در زندگی امروز و اکنون ما، مهاجران همان نقش اجتماعی و حقوقی هوموساکر را دارند. در موقعیت و زیست سیال زندگی میکنند. در شرایطی که بین هست و نیست در نوسان هستند.
رمان خورشید تلخ، شرح زندگی و قصههای مهاجرین الجزایری و هوموساکرها در کشور فرانسه میباشد. لیلیا حسن، تمرکز داستان را بر زندگی خانوادههای مهاجر میگذارد. انسانهایی که با امیدها و آرزوهای فراوان به مهاجرت روی میآورند، اما سرانجامی جز سرخوردگی و تنهایی ندارند. در قسمتی از داستان با پیشنهاد ترفیع و ارتقای موقعیت شغلی سعید مواجه میشویم. واکنش سعید به این پیشنهاد، به خوبی بیگانگی و غریبه بودن مهاجران را نشان میدهد. در صفحه 118 میخوانیم: «میدونی سعید، حتی خود فرانسویها الان تو کار خودشون موندهاند. وقتی تو بتونی گلیمت رو از آب بیرون بکشی، این خیلی مشکوکه. میگیری چی میگم؟ مردم میگن که تو کار دیگرون رو دزدیدهای. حتماً میگن یک کلکی سوار کردهای. سعید در نهایت بر اثر فشارها پیشنهاد نامنتظر ترفیع را رد کرده و به جبران آن ناژا را تشویق کرده بود با نورا کار کند و مدرسهها را نظافت کند.»
از ویژگیهای دیگر رمان خورشید تلخ، توصیف استعمار الجزایر توسط فرانسویها و مبارزات ضد استعماری الجزایریها است. در طول رمان، شخصیت ها به طور مدام با خاطره استعمار و سرکوب الجزایر، زیست میکنند. در صفحه 39 میخوانیم: «حزب آزادی بخش الجزایر به آنها دستور داده بود که خود را به هیچ سلاحی حتی یک سنجاق قفلی مجهز نکنند. باید بدون خشونت تاثیر عمیق خود را میگذاشتند. آن شب پلیس فرانسه به روی تظاهرکنندگان آتش گشوده بود. خاطره فریادها، تنه زدن آدمها به هم و بدن هایی که روی سنگ فرشها زیر و دست و پا له میشدند هرگز از ذهنش پاک نشده بود.»
در رمان با وقایع و رویدادهای مهم تاریخ فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم تا دهه هشتاد میلادی آشنا میشویم. جنبش دانشجویی می 68، مبارزات ضد استعماری الجزایریها، استقلال الجزایر، پیروزی فرانسوا میتران در انتخابات ریاست جمهموری فرانسه، که خواننده را با تاریخ معاصر فرانسه آشنا میکند.
خواندن رمان خورشید تلخ، فرصتی هست که به طردشدگان جهان امروز یا همان هوموساکرهای امروزی بیندیشیم. مهاجرینی که بخش بسیار بزرگی از انسانهای بیوطن را تشکیل میدهند و همیشه به مثابه «دیگری» سرکوب میشوند. رمان لیلیا حسن داستان زندگی انسانهایی هست که در جستوجوی خانه و پناهگاه هستند، کشوری برای زیستن.
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.