گاهی اوقات پیش میآید که روش انجام کاری را میدانیم؛ برای آن بهصورت منظم برنامهریزی کردهایم و تمام مراحل آن را موبهمو و دقیق نوشتهایم؛ اما برای «زمان» انجام آن بر اساس شهود یا حدسیات خود عمل میکنیم یا اصلاً آنقدرها به «زمان» انجام آن اهمیت نمیدهیم. آیا باید کارمان را صبح انجام بدهیم یا بعدازظهر؟ آیا واقعاً سحرخیزی منجر به کامروایی میشود؟ مطمئناً تابهحال لیست کارهای روزانهی خودتان را نوشتهاید؛ اما آیا تابهحال لیست زمان استراحتتان را هم نوشته و برای زمانهای استراحت هم برنامهریزی کردهاید؟ استراحت درست و مفید چگونه است؟ آیا استراحت منظم نشانهی تنبلی ما است یا برای بهبود عملکرد ما الزامی است؟ کتاب کِی؟[۱] راهنمایی برای این پرسشها است.
کتاب در فصل اول به اهمیت علم زمانسنجی میپردازد. روایاتی تاریخی را بیان میکند که در آنها عدم توجه به زمانسنجی باعث بروز یک فاجعه شده است. مثلاً داستان معروفی مربوط به چگونگی درگیر شدن آمریکا در جنگ جهانی اول وجود دارد. بریتانیا با آلمان وارد جنگ شده بود و آلمانها آبهای آزاد اطراف بریتانیا را منطقهی جنگی اعلام کرده بودند. سفارت آلمان در آمریکا متنی به این مضمون در روزنامهها منتشرکرد: «کسانی که با استفاده از کشتیهای انگلستان و متحدانش وارد این آبها میشوند، خطرات این عمل را خودشان پذیرفتهاند.»[۲] با این وجود در ظهر شنبه، یکم ماه مِه سال 1915، کشتی مسافربری آمریکایی وارد همان آبها میشود. اگر کاپیتان کشتی تصمیمهای درستی گرفته بود، زیردریایی آلمانی به کشتی نمیرسید و نمیتوانست آن را غرق کند؛ اما کاپیتان تصمیمهای بهینهای نگرفت، با این که کاپیتان آن کشتی یکی از باتجربهترین دریانوردان آمریکایی بود. تحلیلهای گوناگونی دربارهی این واقعه ارائه شده است. مثلاً عدهای معتقدند این اتفاق توطئهی وینستون چرچیل برای واردکردن آمریکا به جنگ بوده است؛ اما دنیل پینک پاسخ جدیدی ارائه میدهد:
« بیش از صد سال روزنامهنگاری تحقیقی، تحلیلهای تاریخی و گمانهزنیهای اولیه تاکنون پاسخ مطمئنی ارائه نکرده است؛ اما شاید برای این موضوع توضیح سادهای وجود داشته باشد که کسی تاکنون به آن توجه نکرده است. شاید اگر از دیدگاه علوم رفتاری و زیستی به موضوع نگاه کنیم، توضیح یکی از مهمترین فجایع تاریخ دریانوردی تا این اندازه شیطانی نباشد. شاید کاپیتان فقط تصمیمهای بدی گرفته باشد و شاید این تصمیمها تنها به این دلیل بد بودهاند که او در بعد از ظهر آنها را اتخاذ کرده است!»[۳]
اهمیت زمان را همهی ما میدانیم. بااینحال هنگام تصمیمگیری دربارهی زمان از شهود و حدسیات خود استفاده میکنیم؛ چرا که به نظر ما زمانسنجی یک «هنر» است. کِی؟ به ما کمک میکند تا زمانسنجی را به چشم یک «علم» نگاه کنیم. یکی از مهمترین ویژگیهای این کتاب، علمی و دقیق بودن آن است. از نتایج تعدادی آزمایش استاندارد میدانی استفاده میکند و به نتایج حیرتانگیزی دربارهی زمان و سنجش آن میرسد. دیگر ویژگی علمی کتاب، زدودن کلیشههای نادرست به روشی علمی است؛ کلیشههایی مثل «سحرخیز باش تا کامروا باشی». دنیل پینک نشان میدهد که لزوماً همهی مردم نباید «چکاوکِ» سحرخیز باشند. دستهای از انسانها «جغدِ» شببیدار هستند و روز آنها با الگوی متفاوتی تغییر میکند. بر اساس کتاب[۴]، روز برای تمام انسانها دارای سه مرحله از انرژی است:
- اوجگیری
- اُفت
- بازیابی دوباره
ترتیب این مراحل برای دستهی «چکاوک»ها به همین شکل است؛ اما برای «جغد»ها اینچنین نیست. برای آنها ابتدا مرحلهی سوم رخ میدهد، سپس مرحلهی دوم و بعد مرحلهی اول. مشکل دقیقاً این است که جهان برای «جغد»ها طراحی نشده؛ همانطور که جهان برای چپدستها هم طراحی نشده است.
در پایان هر فصل، کتابچهای آمده که راهنمای گامبهگام شما برای سنجش خودتان است. مثلاً مجموعه سؤالاتی آمده است تا جایگاه شما در بازهی «چکاوک بودن» یا «جغد بودن» را تعیین کند؛ یا یک سری پیشنهاد برای رفع یا بهبود معضلات مطرحشده در فصل مربوطه گردآوری شده است.
نثر کتاب ساده و روان است با زبانی که گاه به طنز کشیده میشود. آزمایشها و تحقیقها صرفاً شرح داده نمیشوند و نگارنده قبل از شرح آزمایش، از ما تقاضای وقفه میکند و با یک پرسش ما را نیز بهنوعی وارد آزمایش یاد شده میکند. به این ترتیب ما نیز میتوانیم بفهمیم که در کجای نتیجهگیری آن پژوهش قرار میگیریم.
کِی؟ به توضیح مسائلی میپردازد که ژنتیکی هستند و در طی میلیونها سال تکامل، پرورش یافتهاند. خرد و شهود چندسالهی ما نمیتواند به جنگ با آنها برود. هرچقدر هم انسان خبرهای باشیم، بازهم مثلاً عملکردمان در اول صبح خیلی بیشتر از بعدازظهر است. الگوهای زمانی ما مانند پاهای ما، یک مسئلهی ژنتیکی هستند. ما نقش خاصی در تعیین اندازه و شکل پاهایمان نداریم؛ صرفاً باید آن را بشناسیم تا بتوانیم با توجه به اندازهی آن کفش مناسبی بخریم. چرا با الگوهای زمانی اینگونه رفتار نکنیم؟
« من باور داشتم که استراحت نهار، چرت زدن و قدم زدن صرفاً کارهای مطلوبی هستند؛ اما حالا فکر میکنم اینها ضرورت دارند. قبلاً معتقد بودم بهترین راه برای غلبه بر یک شروع بد کاری، تحصیلی یا خانگی این است که آن را فراموش کنیم و به پیش برویم؛ اما حالا معتقدم رویکرد بهتر این است که دوباره یا با هم شروع کنیم... من قبلاً معتقد بودم که زمانسنجی همهچیز است؛ اکنون باور دارم که همهچیز زمانسنجی است.» [۵]
کی (ترفند علمی زمان سنجی عالی)
[۱]- کِی؟ ترفندهای علمی زمانسنجی عالی؛ دنیل اچ. پینک؛ ترجمهی تیم ترجمهی نشر نوین؛ ویراستار: امین یزدانی؛ انتشارات نوین توسعه؛ تهران؛ 1397
[۲]- پینک (1397:12) – تمام ارجاعها از روی نسخهی الکترونیک نرمافزار کتابخوان فیدیبو و در مقیاس ۴۰۴ صفحهای محاسبه شده است.
[۳]- پینک (1397:18)
[۴]- نقل به مضمون از پینک (1397:70)
[۵]- پینک (1397:393)
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.