« ما معمولا خانه را طوری در شرح صحنه مینویسیم انگار قرار است در استودیو دکور بزنیم اما در عمل دنبال شرح صحنه در شهر راه میافتیم تا خانهای شبیه پیدا کنیم و هیچ خانهای هیچوقت شبیه شرح صحنهی ما نیست. هیچ خانهای هیچوقت شبیه تخیل نویسنده نیست. باید فیلمنامهنویس باشی و دنبال خانهی مورد نظر بگردی تا دستت بیاید چه فاصلهای است بین تخیل و واقعیت. همان وقت که من با سگرمههای درهم تخیل را به نفع واقعیت تقلیل میدادم، مدیر تولید با صاحبخانه به تحلیل امور واقع اجتماعی میپرداخت و راننده قیمت و متراژ خانههای شهر را رصد میکرد. خانهی توی تخیل معمولا وسیعتر بود. خوشنقشه با معماری مناسب و باسلیقه. در تخیل قصهنویس بسازوبفروشها را به شهر راه ندادهاند و خانهها را معمار و آرشیتکت طراحی کردهاند. اتاقها سر جایشان نبود. درها بیتناسب به هال باز میشدند. رنگ دیوارها، چیدمانها، قاب پنجرهها... اشخاص قصه باید عقبعقب برمیگشتند به دم در و بعد با واقعیت موجود این خانه دوباره وارد قصه میشدند. هر وقت مدیر تولید نق میزد که وقت ما تمام شده و باید یکی از همین خانهها را انتخاب کنیم سرعت عقبعقب رفتن اشخاص قصه بیشتر میشد. هر بار که به یکی از این خانهها میرفتیم از همان دم در حیاط قهرمان قصه در لوکیشن واقعی راه میافتاد میآمد تا اتاق نشیمن."خوب یا بد امروز باید انتخاب کنیم. دیگه وقت نداریم." بالاخره در کوچهای حوالی خیابان بهار خانهای نزدیک به خانهی شرح صحنه پیدا کردیم. خانوادهی محترمی یک ماه خانهشان را در اختیار فیلم گذاشتند. خانه حیاط کوچکی داشت بدون حوض. پس روی حوض خط کشیدیم. باید فکری به حال همهی صحنههایی که مرد خانه میآمد مینشست کنار حوض میکردیم. درخت چنار هم نداشت.»[1]
همهی ما افراد مختلفی را در اطراف خود دیدهایم که دغدغهی نوشتن دارند، به این کار عشق میورزند و تمایل دارند اثری از خود به جای بگذارند و از این راه برای همیشه در تاریخ، جاودانه شوند. نوشتن میتواند ذهن انسان را آرام کند و در بسیاری از موارد باعث مواجه شدن بی واسطهی فرد با افکار و احوالات درونیاش میشود. فرقی ندارد شعر بسرایید و یا یک داستان کوتاه بنویسید، در هر صورت عنصر نوشتن این امکان را به شما میدهند که با عمر محدود خود در چندین دنیای متفاوت زندگی کنید. حقیقت این است که تعریف نویسندهی خوب در گذشته با امروز تفاوتهای زیادی داشت. بسیاری از مردم تصور میکردند که نویسندههای خوب باید استعداد ذاتی داشته باشند تا بتوانند اثری خوب و بینظیر خلق کنند و هرکسی نباید به سراغ نوشتن برود. آنها معتقد بودند که فقط تعداد محدودی از افراد میتوانند بنویسند و نوشتههای سایرین ارزش ادبی و هنری چندانی ندارد. این افراد، آثار کسانی را میپسندیدند که با تکیه بر استعدادهای درونی خود مینوشتند. برای آنها ارزش زیادی قائل بودند و همواره قدرت خارقالعادهی آنان را ستایش میکردند.
کمکم این تفکر اشتباه تغییر پیدا کرد و اهمیت آموزش و یادگیری و تلاش و کوشش، در بحث نویسندگی برای مردم مشخص شد. استادان مختلف در این حوزه کلاس برگزار کردند و کتابهای گوناگونی نوشتند. امروزه دوستداران نویسندگی مطابق با سلیقهی خود در کلاسها شرکت میکنند و آموزش میبینند. عدهای به سراغ یادگیری مبانی داستان کوتاه میروند و برخی دیگر به نوشتن رمان علاقهمند هستند. برخی در کلاسهای ایدهپردازی شرکت میکنند، عدهای میخواهند اصول اولیهی ساخت شخصیتهای تاثیرگذار را بیاموزند و عدهای دیگر به دنبال یافتن کلاسی برای یادگیری مکتبهای مختلف ادبی میگردند. کتابهای زیادی هم در همین حوزه نوشته شده است. این کتابها، راهنمای بسیار خوبی برای افراد تازهکار هستند و به علاقهمندان کمک میکنند تا بتوانند خیلی زود، مباحث اصولی و اولیهی نوشتن را بیاموزند. کتاب قصهها از کجا میآیند؟ یکی از این کتابها است. اصغر عبداللهی در این اثر با شیوهای جدید، به دوستداران نویسندگی، آموزش میدهد.
اصغر عبداللهی که بود؟
اصغر عبداللهی در سال 1334 در آبادان چشم به جهان گشود. او در دانشگاه هنرهای دراماتیک، به خواندن رشتهی نمایشنامه نویسی مشغول شد؛ اما به علت ارائه ندادن پایاننامه، نتوانست تحصیلات خود را تمام کند. او در حوزهی سینما، فیلمنامهنویسی، داستان نویسی و... فعالیتهای گستردهای داشته است. وی برای مدتی دستیار کارگردان بود. عبداللهی در فیلمهایی نظیر خانه ابری، جهیزیهای برای رباب، سالهای خاکستری، پول خارجی و... به عنوان دستیار کارگردان فعالیت داشته است. وی با تلاش و کوشش مداوم، لقب پرکارترین فیلمنامهنویس بعد از انقلاب اسلامی را از آن خود کرد. فیلمنامهی فیلمهای خانه خلوت، جستجو در جزیره، در کمال خونسردی، به خاطر هانیه، خواهران غریب، چتری برای دو نفر، پیشنهاد پنجاه میلیونی، نصف مال من، نصف مال تو، خداحافظی طولانی و... تنها بخشی از آثار ارزشمند او هستند. وی برای فیلم خانه خلوت موفق به دریافت جایزهی سیمرغ بلورین شد. عبداللهی همچنین کارگردانی فیلم یک قناری، یک کلاغ را بر عهده داشته است.
اصغر عبداللهی نوشتن در نشریات مختلف مانند گردون، کلک، کتاب سخن و... را تجربه کرده است. او در حوزهی ادبیات هم بسیار خوش درخشید. آفتاب در سیاهی جنگ گم میشود اولین کتاب او است. این کتاب، داستان بلندی است که حوادث جنگ را برای نوجوانان روایت میکند. در پشت آن مه، سایبانی از حصیر، آبی های غمناک بارن، هاملت در نمنم باران، از دیگر آثار داستانی اصغر عبداللهی محسوب میشوند. قصهها از کجا میآیند؟ تنها ناداستان وی است. این کتاب در سال 1398 توسط نشر اطراف به چاپ رسید و توانست نظر مخاطبان را به سوی خود جلب کند. اصغر عبداللهی مبتلا به سرطان بود و در نهایت با همین بیماری جان خود را از دست داد. او در 7 دی سال 1399 برای همیشه چشم از جهان فانی فروبست و پیکرش در بهشتزهرای تهران به خاک سپرده شد.
در کتاب قصهها از کجا میآیند چه خبر است؟
کتاب قصهها از کجا میآیند؟ نخستین کتابی است که نشر اطراف در حوزهی تجربهی نوشتن منتشر کرده است. اصغر عبداللهی در این کتاب خاطرات و تجربیات زیستهی خود را در حوزهی فیلمنامهنویسی به مخاطبان عرضه میکند. عبداللهی به عنوان یک فیلمنامهنویس برای خلق اثر خود مشکلات مختلفی را تجربه کرد. او برای رسیدن به قصهای خوب و جذاب با چالشهای جدی روبهرو بود. نقطه نظرات کارگردان و سایر عوامل فیلم، باعث ایجاد تغییراتی در فیلمنامههایش میشدند و عوامل محیطی، در کار این نویسنده خلل وارد میکردند. عبداللهی در نهایت صداقت این چالشها را برای مخاطبان خود تعریف میکند تا راه و رسم درست نوشتن را به آنان بیاموزد. او سعی دارد تا ماهیگیری را به نوآموزان یاد بدهد تا خودشان در مواجهه با چالشهای احتمالی راه حل مناسبی پیدا کنند. ما در این کتاب از اولین گامهای نویسنده با او همراه میشویم و نکات مختلفی در مورد نوشتن را از ایشان میآموزیم.
او در این کتاب تعریفهایی کوتاه و جامع، درمورد عناصر مختلف داستان ارائه میدهد و بعد بلافاصله نوع مواجههی خود با این عناصر را در قالب یک خاطره، برای مخاطبان بیان میکند. وی در کتاب قصهها از کجا میآیند؟ در مورد ایده و طریقهی ایدهپردازی برای مخاطب خود صحبت کرده و لزوم داشتن طرحی کلی برای داستان را عنوان میکند. او نکاتی مانند چگونگی ایجاد تعلیق را به خوانندگان اثرش میآموزد و در قالب بیان خاطرات خود، شیوهی خلق یک دیالوگ خوب را به مخاطبان کتاب آموزش میدهد.
« وقتی جوان بودم یعنی در شروع شروشور فیلمنامهنویسی، فیلمنامهای در دسترس نبود. بنابراین دیالوگنویسی را باید از داستان و رمان و البته نمایشنامه یاد میگرفتم. داستان و نمایشنامهی خارجی نمونههای خوب و مورد اطمینانی نیستند چون معلوم نیست کلمات و لحن دیالوگ عینا همان باشد که نویسنده داشته. بعد هم اصلا اشخاص خارجی نمایشنامههای خارجی مناسب حال ما نیست. بنابراین برای مشق دیالوگ و فهم دیالوگ به سراغ داستانها و نمایشنامهها و فیلمهای ایرانی رفتم. قبلش با ادبیات کهن و کلاسیک خودمان آشنایی کمی داشتم. همانقدر که در دبستان و دبیرستان یاد میدهند برای درس املا. رفتم سراغ نثر و نظم کهن. از گزیدههایی که چاپ شده بود و در دسترس بود شروع کردم. شیوهی استفاده و حظ بردن از این گنجینه را بلد نبودم. سخت و دشوار گذشت تا دانشجو شدم و اقبال آن را یافتم که از درس چند استاد درجهیک تلمذ کنم. بنابراین حالا قدر میدانم و استفاده میبرم. انواعی درست کردم از نمونههای در دسترس دیالوگ. مثلا سعید مطلبی برای دیالوگنویسی کوچهبازاری و لاتی. علی حاتمی برای دیالوگنویسی فاخر با لحن قدیمی. بهرام بیضایی دیالوگ را کوتاه و موجز و معنادار مینوشت. اکبر رادی، کمی تند و تیز و با استدلال و واقعگرا. اسماعیل خلج نمونهی خوبی بود برای لحن قهوهخانهای و... ترجمههای شکسپیر هم بود که موردی برای استفادهی من نبود.»[2]
عبداللهی همچنین در مورد اقتباس از آثار بزرگان، طریقه شخصیتپردازی اصولی و چگونگی نقش شخصیتهای اصلی و فرعی در داستان، ساخت فضاهای جذاب و موقعیتهای خاص، شرح صحنه و... نکات آموزندهای را به خوانندگان کتاب قصهها از کجا میآیند؟ گوشزد میکند. او در قالب مثالهای گوناگون به خوانندگان این کتاب، یاد میدهد که چگونه داستان را شروع کنند و به چه شکل آن را به پایان برسانند.
همه چیز در مورد سبک کلی کتاب قصهها از کجا میآیند؟
اصغر عبداللهی در این کتاب نقش یک معلم را بازی میکند و هنر نوشتن را با سبک و سیاقی جدید به مخاطبان خود میآموزد. او معلمی است که میخواهد حاصل تجربیات و تلاشهای خود را بی هیچ منتی در اختیار خوانندگان قرار دهد و به شدت شوخ و مهربان است و برای جا افتادن درس در ذهن شاگردانش، مدام از خاطرات قدیمی و تجربههای خود صحبت میکند. وی از عنصر فضاسازی بهره میگیرد و موقعیتهای درخشانی را برای خوانندگان به تصویر میکشد. سفر به کیش برای یافتن داستان و آشنایی با فرهنگ و آدابورسوم آن ناحیه برای استفاده در فیلم، رفتن به دفتر سینمایی در خیابان لالهزار برای قبول یک فیلم سفارشی، صرف شام در ستوران پیتزا پنتری و... تنها گوشهای از تصویرسازیهای زندهی این نویسندهی ماهر است.
عبداللهی مفاهیم مختلف داستانی را در نهایت سادگی برای مخاطب خود توضیح داده است و از عبارات و اصطلاحات دشوار و تکنیکی و پیچیده استفاده نکرده است. او سعی کرده تا مباحث مختلف را به شیوهای در کتاب عنوان کند که برای همه قابل فهم باشند. وی در این کتاب به دنبال شعار دادن نیست و منظور خود را به صورت واضح و شفاف بیان میکند. او در هر قسمت بعد از ارائهی توضیحات کافی و تعریف کردن خاطرات و آوردن مثالهای متعدد از فرایند خلق قصهها، از فیلمنامهی مورد بحث نام برده است و کارگردان، بازیگران و... را برای مخاطبان مشخص میکند. شاید بتوان گفت این کتاب به نوعی یک پشتصحنهی نوشتاری از فرایند فیلمنامهنویسی برای فیلمهای معروف و محبوب ایرانی است. وی برای نوشتن این کتاب، خودش را سانسور نکرده است و از اشتباهات و خطاهای خود هم در زمینهی فیلمنامهنویسی صحبت کرده است و برای همین نوشتههایش به دل مینشیند و خوانندگان احساس نزدیکی زیادی با نویسنده دارند. او دشواریها و مشکلات کار را هم در کنار زیباییها و شیرینیها به مخاطب نشان میدهد تا مخاطبان دید کلی و کاملی از کار فیلمنامهنویسی داشته باشند.
نثر کتاب به شدت ساده، صمیمی و روان است و نویسنده از اصطلاحات عامیانه و ضربالمثلها هم در کتاب خود استفاده کرده است. عبداللهی تمام کتاب را در خلال دیالوگهایی دو نفره بین خودش و یک استاد ماهر، پیش میبرد. این استاد اطلاعات گستردهای در زمینهی نویسندگی و به ویژه فیلمنامهنویسی دارد و بسیاری از ایرادات و اشکالات اصغر عبداللهی در قصه را اصلاح میکند. عبداللهی هنگامی که برای نوشتن داستان خود به مشکلات جدی برخورد میکند، از راهنماییهای استاد استفاده میکند. وجود این دیالوگها باعث شده تا مخاطب دوست داشته باشد کتاب را تا انتها دنبال کند و متن برای خوانندگان خستهکننده و کسالتبار نباشد.
کتاب قصهها از کجا میآیند؟ از یک مقدمه و 12 بخش اصلی تشکیل شده است. عبداللهی برای هر فصل یک نام بامزه و جدید انتخاب کرده است. افسردگی مال نویسندهی پولداره، دغدغههای دیگران را از آن خود کن، برای نوشتن داستان پلیسی قلب پاک کافی نیست، درام رو به اتاق مشاورهی روانپزشک تبدیل نکنی، اینقدر نغز و سعدیوار و مرتب؟، زل زده بود به من که نویسندهی درام بودم، دوتا زنگ داره، شما اون سفیده رو بزن و... فصلهای این کتاب جذاب را تشکیل میدهند. در انتهای کتاب هم فیلمنامهی خواندنی شلیک به کلاغهای اصغر عبداللهی به پیوست اضافه شده است.
اصغر عبداللهی در کتاب قصهها از کجا میآیند؟ کلیشههای آموزش نویسندگی و فیلمنامه نویسی را در هم شکسته است و برای آموزش به سراغ سبکی نو رفته است. اگر شما هم به نویسندگی و فیلمنامهنویسی علاقهمند هستید و از کتابهایی با متن سخت و دشوار، خسته شدهاید و به دنبال کتابی با متنی جذاب و خوشخوان میگردید، خواندن کتاب قصهها از کجا میآیند؟ به شما توصیه میشود. این ناداستان بینظیر در اولین فرصت بخوانید.
[1]- (ص 170_172)
[2]- (ص55و56)
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.