رمانهای ماندگار بسیاری در قرن نوزده با موضوع خیانت زنان شوهردار نوشته شدهاند. در این داستانها هر یک از این زنان سرانجام متفاوتی دارند و مفهوم دگرگونهای از انگیزهی عشق و خیانت خود ارائه کردهاند. پس شاید مخاطبی که علاقهمند به خواندن کتابهایی است که تاریخ ادبیات را شکل دادهاند، ازاین درون مایهی تکراری ملول شود. اما شاه،بی بی، سرباز اثر ولادیمیر نابوکوف از این دست داستانها نیست. کتابی زیباست به تمام معنا؛ کمترین ویژگی مثبت آن زیبایی تصاویریست که نویسندهی جوان آن خلق کرده است. در تمام طول داستان احساس میکنید در هر صفحه نقاشیای از هنرمندی بزرگ را تماشا میکنید و با به هم پیوستن این تصاویر بدیع به پیش خواهید رفت تا به انتها برسید.
راوی دانای کل سیار است؛ به تک تک شخصیتها نزدیک میشود و آن چه را که حس میکنند یا بدان میاندیشند بازگو میکند. شاید برای این است که خیلی نمیتوانیم دربارۀ اعمال قهرمانان این رمان سختگیرانه قضاوت کنیم.
داستان با حرکت قطار آغاز میشود؛ وقتی فرانتس جوان باحمایت مالی و دعوت یکی از اقوامش به نام درایر شهر کوچک خود را ترک میکند تا نزد او کار کند و درامدی داشته باشد. درایر مرد ثروتمندیست که زن ایتالیایی زیبایی دارد و باوجود آن که گه گاه به زنش، مارتا، خیانت میکند، مهربان و دوستداشتنیست. مارتا هم زن خوبیست؛ فقط دلش میخواهد چیزهایی را تجربه کند که دیگران تجربه کردهاند. هیچ کدام از شخصیتها بد نیستند ولی کارهای بدی میکنند؛ کارهایی حیرت آور.
در لحظاتی نفس گیر، رویدادها با طمانینه و بیدلواپسی پشت سرگذاشته میشوند؛ گویی معنای عمل خیانت در آلمانی که ناباکوف تصویر کرده، کاریست هم پایۀ نوشیدن چای عصرانه. شاید هم بلاهت درایر، گستاخی مارتا و یا جاه طلبی فرانتس این مفهوم را این چنین تغییر دادهاند. هر چه داستان پیش میرود شخصیتها گستاخ تر میشوند و برای دست یابی به چیزهای کوچک راه های شومی برمیگزینند.
اگر چه قهرمانان شاه، بی بی، سرباز آرامند اما به یقین بسیاری از خوانندگان با قلبی پرتپش داستان را دنبال خواهند کرد. زیرا توصیفهای بسیار ناباکوف نه تنها کسالتی به بار نمیآورند؛ فضایی زنده و روشن در برابر دیدگان مخاطب خلق میکنند؛ آن چنان زنده که گویی خود آن را تجربه کرده است.
ولادیمیر نابوکوف، تروریسم، چاپ نهم ،مترجم رضا رضایی ، نشر ثالث
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.