بهدنبال خرید یک ماشین تحریر قدیمی نبود. نه به چیزی نیاز داشت و نه مایملک بیشتری میخواست – نو، کارکرده، آنتیک – هیچ نمیخواست. عهد کرده بود برای پشتسر گذاشتن ناکامیهای اخیرش، شیوه زندگی صرفهجو و بیتجملی را پیش بگیرد؛ در کمال کمینهگرایی، طوری که تمام زندگیاش در اتومبیلش جا شود.
آپارتمان کوچکش را که در غرب رودخانه کایههوگا واقع بود، دوست داشت. همه لباسهایی را که در کنار آن احمق پوشیده بود دور نداخته بود. تقریبا هر شب برای خودش شام میپخت و به کلی پادکست گوش میداد. آنقدری پول ذخیره کرده بود که تا سال نو کم نیاورد و تمام تابستان را بیکار و بیدغدغه بگذراند. ژانویه که فرا میرسد دریاچه یخ می زد و احتمالا لولههای ساختمان میترکید، اما تا آن موقع از آنجا رفته بود. نیویورک یا آتلاتنا یا آستین یا نیواورلئانز. اگر سبک سفر میکرد گزینههای زیادی داشت. اما قرار بود روز شنبه در کلیسای مِتدیست لِیکوود سر تقاطع میشیگان و سیکامور بازارچه خیریه برپا شود، تا برای برنامههای مربوط به خدمات اجتماعی پول جمع کنند؛ برنامههایی مثل نگهداری رایگان از بچهها، جلسههای دوازده مرحلهای ترک اعتیاد، و کسی چه میدانست، شاید تهیه غذا برای سالمندان و ناتوانان. او نه اهل کلیسا رفتن بود و نه به فرقه متدیسم اعتقاد داشت، اما کموبیش مطمئن بود پرسه زدن در این حراجیها که در آنها میزهای ورقبازی خاکگرفته میفروشند هیچ ربطی به عبادت ندارد.
ماشین تحریر عجیب مجموعهای از هفده داستان کوتاه شگفتانگیز است که نشان میدهد تام هنکس، برنده دو دوره اسکار، به همان اندازه که بازیگر است، نویسندهی با استعدادی هم هست.
در دنیایی که بیوقفه اخبار تیره و تار را میشنویم و بسیاری از داستانها دردناک، غمانگیز و آخر زمانی هستند، ماشین تحریر عجیب داستانپردازی ملایمتر و شیرینتری را نسبت به آنچه به ما عرضه میکند که انتظار داریم. برخی از داستانها دور از ذهن، برخی خندهدار و بعضی بهطور کامل احساسی هستند؛ حتی وقتی هنکس در مورد موضوعات غمانگیز مانند پریشانی طولانی مدت در یک درگیری یا میزان زیادی دربارهی مهاجران فراری از آزار و اذیت مینویسد، در اثر او یک نقطه شیرین پیدا میکنیم.
ماشین تحریر عجیب
تام هنکس، ماشین تحریر عجیب ، چاپ دوم ،مترجم نیلوفر خوش زبان، نشر نون
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.