ممکن است هارمونیهای نامأنوس جزوآلدو با مشکلات رودهای مزمن او بیارتباط نباشند... جزوآلدو نمیتوانست شکمش را تخلیه کند «مگر آنکه ده یا دوازده مرد که آنها را برای همین منظور نگه داشته بود، سه بار در روز او را به شدت کتک بزنند. در طول این عملیات، او با خرسندی لبخند میزد». این موضوع شاید همهچیز را توضیح دهد.
آنچه که خواندید، بخشی از یک کتاب «تاریخ موسیقی» است! مطابق آنچه که از هرکتابی با این موضوع انتظار میرود هم، نه روایت افسانه و داستان، که در تلاش برای بازگو کردن واقعیت است.
ویژگی اصلی، و البته شاید مزیت اصلی کتاب، این است که هم به صورتی کلی، مسائل مهم موسیقی تاریخ کلاسیک غربی را تا حدی برای خواننده روشن میکند، هم به بعضی مسائل حاشیهای طنزآمیز میپردازد. علاوه بر اینها، این کتاب مملوء از جزییات و حواشی نادیده گرفته شده اما بسیار جالبتوجه دربارۀ آهنگسازان است. با خواندن این قضایا، تاریخ تصویری بسیار زندهتر مییابد. با این روش، هالۀ جدی و دستنیافتنی موسیقیدانان کلاسیک زدوده میشود و پرترههایی دستیافتنی و حتی پر از ضعف از آنها نشان داده میشود: چایکوفسکیای که همیشه میترسید «سرش از روی تنش بیفتد»، واگنری که هنگام غوطه خوردن در حمامی پر از عطر اپرا مینوشت، تلاشهای احمقانهی شومان برای اختراع دستگاه «تقویت انگشتان»، و چندین و چند اشارهی طنزآلود دیگر؛ مانند این تلقی رایج از آثار ویوالدی:
روی هم رفته ویوالدی ۴۵۰ کنسرتو از انواع مختلف تصنیف کرده است. کسانی که موسیقی او را بیش از حد تکراری مییابند دوست دارند بگویند او یک کنسرتو را ۴۵۰ بار نوشته است. این اظهار نظر منصفانه نیست: او دو کنسرتو نوشت و هرکدام را ۲۲۵ بار تکرار کرد.
ساختار کتاب براساس نوعی دورهبندی تاریخی شکل گرفته است. از آوازهای گریگوری شروع میشود و به کیج میرسد. در هر فصل، چند زیربخش وجود دارد که به استثنای معدودی از آنها، هرکدام دربارهی یک آهنگساز است. هرکدام از این زیرفصلها شبیه به یک داستان کوتاه طنزآلود هستند. خواندن باخ، بتهوون، و باقی بروبچههاتجربهای بسیار سرگرمکننده و مفرح است که بهخصوص برای کسانی که با موسیقی کلاسیک چندان مأنوس نیستند میتواند یک فتح باب جذاب باشد.
باخ، بتهوون، و باقی بر و بچه ها
باخ، بتهوون، و باقی بروبچهها، نوشتهی دیوید دابلیو باربر؛ ترجمهی پیام روشن؛ انتشارات ماهور.
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.